-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 دی 1393 18:14
1. خب... شوهر دوستم متاسفانه باز هم قبول نشد و من به شدددددت واسه دوستم ناراحتم :( از اون طرف اون یکی دوستم قبول شد و اینقدر براش خوشحالم که حد نداره. ظهر تا حالا قاطی کردم. نتونستم بین این دوتا احساس ، تعادل برقرار کنم:| 2. یک کاری کردم که عمیقا از خودم عصبانی هستم:@ دوسال پیش یه موکل داشتم که بعد از ختم پرونده ش ،...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 دی 1393 18:08
1. قرار بود دیروز ، نتایج آزمون ورودی کانون وکلا اعلام بشه. هنوز نشده. نگران دوستم هستم. شوهرش واسه چندمین بار شرکت کرده :( تازه نگران نتیجه آزمون یه دوست دیگه هم هستم چون قول یه شیرینی حسابی بهم داده :دیییی 2. آقا من همه وسایل سفره هفت سین نوروز نودوچهار رو آماده کردم و دیزاینشو هم تو ذهنم زدم و گذاشتمشون تو یه جعبه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 دی 1393 18:16
1. زندگی ، یه شوخی بسیار بزرگه. اگه جدی بگیریش ، هیــــــــــــــــــــچ لذتی ازش نمی بری. بذار این شوخی ، کار خودشو بکنه. تو فقط هرجور میتونی به خنده دارتر شدنش کمک کن. به لذت بخش تر شدنش :) 2. سه ماه ، منتظر امروز بودم واسه دومین جلسه رسیدگی به یکی از پرونده هام. امروز از جمع هفده نفری خواندگان ، یک نفر نیومد و جلسه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 دی 1393 19:03
1. خب... السلام علیکم. خوبین همگی؟ چه خبرا؟ یلدا خوش گذشت؟ امیدوارم که حسسسسابی کیف فرموده باشین کنار عزیزان تون :))) به ما خونه مامانم اینقدر خوش گذشت که حقیقتا وقت خواب ، پهلوهای هممون درد گرفته بود از بس خندیده بودیم و ایضا از بس خورده بودیم :دی مامان خانم بی توجه به هشدارهای ما از بابت رعایت رژیم و مقوله های...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 آذر 1393 08:02
... هر سال که میگذره ، بیست و دوم آذر ، تلخ تر و تلخ تر میشه ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 آذر 1393 06:50
1. دیروز تو دادگاه ، مراتب خوشحالی خودمو از حضور قاضی مشاور زن در شعب خانواده ، خیلی آشکار و صریح به خانم قاضی گفتم و لبخند ایشون و تشکرش بیشتر شادم کرد :) وقتی که موکلم گریه میکرد و دستش تو دستهای من میلرزید و با شرم به آقای قاضی رئیس شعبه نگاه میکرد و هرچی من بهش میگفتم "عزیزم خودتو کنترل کن. آقای قاضی دوست...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 آذر 1393 16:31
1. برای هزارمین بار یقین کردم که آدمیزاد فقط و فقط باید روی لطف و محبت خدا و صدق وعده های اون حساب باز کنه... :*** 2. این اشتباه بانکی منو یادتونه؟ پنج شنبه گذشته بلاخره این پول زبون بسته به آغوش حساب من بازگشت :/ بانکداری کاااااملا اسلامی :@@@ 3. یه شبکه آشپزی ترکی رو تماشا میکردم. یه غذای جالب سریع ازش یاد گرفتم....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 آذر 1393 19:25
1 . تصمیم گرفتم عروس هلندی بخرم. قراره یه متخصصش برام بخره :) یه جوجه شو بخره که خودمون بزرگش کنیم و حرف زدن یادش بدیم :) مرسی از خودش و آبجیش که پیشنهاد داد :*** 2. جلسه ماهیانه مجموعه آفتاب با حضور مشاوران روانشناس برگزار شد و چیزی که تو این جلسه منو به شدددددت به تعجب واداشت دیدگاه تاییدی یکی از آقایون روشنفکر نسبت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 آذر 1393 18:42
... إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ ... پ.ن 1. آیه 22 سوره مبارکه انفال. 2. دواب در عربی به معنی مطلق جانوران و جنبندگان آمده! (به نقل از دهخدا) 3. الذین لایعقلون.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبان 1393 16:35
1. داشتم غذا می کشیدم واسه دخترم. یه دیش مربع سفید برداشتم و ناهارشو خیلی شیک دیزاین کردم و گذاشتم سر میز. بعدم سریع واسه خودم کشیدم و اومدم نشستم پیشش. ازم پرسید چرا واسه خودت دکور نزدی؟ :دیییی گفتم: انگار با تو رودرواسی (رودربایستی!) دارم. میخواستم خوشگل باشه غذات. خیلی مطمئن گفت: نه. رودرواسی نداری. عاشقمی. اسمش...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 آبان 1393 19:30
1. لطفا اگه تجربه دارین راهنمایی کنین : همستر یا پرنده؟ احساس میکنم یه دوست کوچولو لازم دارم تو خونه! قبلا بچه خرگوش و لاک پشت فسقلی داشتم. حتی جوجه اردک :) نظرتون یا پیشنهادتون چیه؟ 2. یه مراجع داشتم امروز. یه خانم کاملا احمق :@ اومده میگه که شوهرم ازم خواسته که با دوستش رابطه جنسی داشته باشم ولی تو بقیه مسایل...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 آبان 1393 18:08
1. هنوزم وقتی مامانم میاد خونمون و از چیدمان و سلیقه م تو خرید وسایل یا از دست پختم تعریف میکنه ، ذوق زده و خوشحال میشم. همون حس سی سال قبل دست میده بهم که اتاق مو مرتب میکردم و مامانم می اومد می دید و تشویقم میکرد. میشم همون زیتون کوچولو و کیف میکنم :))) 2. امروز شرکت بودم. اخباری حکایت از بازگشت گودزیلا میکرد. همه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 آبان 1393 17:54
1. من و زیتونک یهویی و بی برنامه ، رفتیم مسافرت :))) پنج شنبه ظهر بعد از خرید البسه زمستانی داشتیم اطراف سی و سه پل قدم میزدیم که یه مسیج اومد با مشخصات یه تور خوب. ما هم جوگیر و بی جنبه! زنگ زدیم به دوستمون که آژانس هواپیمایی کار میکنه و گفتیم اوکی کن. هیچی دیگه. جمعه شب رفتیم و دیشب برگشتیم. جاتون سبز. هوا عالی و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 آبان 1393 18:24
1. به شدت سرما خوردم. یعنی الان گلو و بینی و گوشام میسوزه و خارش داره :@ ظهر یخچالو از شلغم و نارنگی و گریپفوت و چغندر و کدو حلوایی و پرتقال و قارچ و هویج و گوجه و کاهو و فلفل دلمه ( لیموشیرین دوست ندارم خب! ) پر کردم. همچنین موز و پسته برای تقویت :دی خداروشکر بابت سلامتی و پول و نعمتهای خوشمزه :*** 2. امروز واسه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 مهر 1393 07:18
... همه ی شهر مهیاست مبادا که تو را آتش معرکه بالاست مبادا که تو را این جماعت همه گرگند مبادا که تو را پی یک شام بزرگند مبادا که تو را دانه و دام زیاد است مبادا که تو را مرد بدنام زیاد است مبادا که تو را پشت دیوار نشسته اند مبادا که تو را نانجیبان همه هستند مبادا که تو را تا مبادا که تو را... باز مبادا که تو را پرده...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 مهر 1393 18:39
ماجراهای تاسف بار و غیرانسانی اخیر اصفهان ، خشم و انزجار غیرقابل کنترلی رو تو دل و ذهن من و زیتونک و مطمئنا اکثریت قریب به اتفاق اهالی اصفهان برانگیخته... چند نفر (منظورم انسان نیست. به شتر هم نفر میگن. صد رحمت به بی آزاری و منفعت های شتر! ) درنده خوی از خدا بی خبر با اسیدپاشی روی سروصورت خانمهای بی دفاع ، اوج بلاهت و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 مهر 1393 19:24
1. حالتون چطوره دوست جوناااااام؟؟؟ :) 2. واااااای چرا من اینقدر تو نوشتن تنبل شدم آخه؟!!! چقدر اتفاقای ریز و درشت افتاد این چند روز. اصن فرصت نشد بیام بنویسم :( 3. بدترین و آزار دهنده ترین موضوع قابل نوشتن اینه که اون سیگار بدون بو که رئیس میکشید نایاب شده :"((( کل ممالک خارجه رو پیغام پسغام فرستادن و سپردن که...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 مهر 1393 18:45
سلااااااااااااااام به دوست جان های با مرام که چه اینجا و چه در وایبر و واتس آپ (ورود خودمو به دنیای تکنالجی تبریک میگم :دی) و چه با اس ام اس و چه با تلفن و چه حضورا احوالپرس زیتون شون بودن و آمادگی خودشونو برای کمکهای بیدریغ مردمی :پی و یاری سبز :دی و این دست رفاقت های قشششششنگ اعلام نموییدن. همه تان را شدیدا دوست...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 شهریور 1393 18:54
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 شهریور 1393 18:50
وااااااااای که چقدر حرف ننوشته دارم :| چند روز غایب بودم. نیومدم دفتر :( 1. خب... زیتونک ، انتخاب سوم سراسری و انتخاب اول آزاد رو آورد و عزمشو جزم کرده واسه انتخاب سوم که من دوسش ندارم و خودش دوسش داره و هر کی هم که میفهمه تعجب میکنه :/ 2. هفته گذشته از هر لحاظ ، هفته شلوغی بود. هم شخصی و هم شغلی. با رئیس و تیم مهندسی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 شهریور 1393 19:29
... دریغا از عشق در این شام شوم ... پ.ن 1. عطش میزاید این باده... 2. نمی دانی به کار دل ، چه ها کردی ، نمی دانی!... 3. رضامهندس زنگ زده میگه دعوتت میکنم کنسرت چارتار برج میلاد. میای؟ همون روز که میخواد بره ، دادگاه دارم :( 4. دخترعموجان میگه دعوتین ویلای شمال. میای؟ وسط همون تایم ، دادگاه دارم :( 5. بگو با من! چه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 شهریور 1393 18:57
1. شکر خدا. روز خوبی داشتم تا الان. یه پرونده جدید از طرف شرکت ، محول شد. در واقع اولین پرونده کیفری شرکت. وکالتنامه و قراردادش امضا شد و با یه تخفیف رئیس پسند ، درباره حق الوکاله توافق کردیم :) قرار شد همون موقع برای انجام مقدمات برم کلانتری. با راننده رفتیم تو آسانسور. تا من خواستم همکفو بزنم که برم دم در شرکت ،...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 شهریور 1393 18:51
1. فقط خدا میدونه که چقدر خسته م... صبح علی الطلوع ، زیتونک ناشتا رو رسوندم بیمارستان طرف قرارداد هواپیمایی هما. لابد دیگه همتون از پستهای اخیر من و پاسخ کامنتها ، متوجه شدین که زیتونک شغل باب سلیقه خودش رو که همانا "مهمانداری هواپیما" هست ، انتخاب کرد و من هم با پذیرشی عجیب و صبری غریب ، کوتاه اومدم و الان...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 شهریور 1393 18:20
1. صبح بخاطر برگزاری نمایشگاه دختران ، رنگین کمان نداشتیم. واسه همین فرصت شد که با زیتونک بریم واسه ثبت نام دوره آموزشی ویژه شغل انتخابیش. خدایا من فقط از تو صبر بزرگ میخوام... رفتیم و امور مقدماتیش انجام شد و مدارک لازمو تحویل دادیم و طبق مقرراتشون ، یک ششم از هزینه شو پرداخت کردیم. کل هزینه باید طی شش قسط پرداخت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 شهریور 1393 19:12
... هرچند ز سوختن ندارم باکی پروانه کجا و آتش تور ، کجا؟ ... پ.ن تو ترانه "فریاد عشق" از "علی ناریان" شنیدمش. سرچ زدم ، دیدم اثر "ابوسعید ابی الخیر" هست. وصف الحاله!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 شهریور 1393 18:56
1. گوشی خریدم بلاخره :دیییی دیزایر816. چطوره بچه ها؟ مبارکم باشه؟ :پی البته تا هفته آینده نمیتونم ازش استفاده کنم :/ 2. ای جونمممممممممممممممم :*** خاله یه فنقلی هشت و نیم میلیمتری شدم :*** الهی قربون اون هشت و نیم میل هیکلت بشه خاله :*** عزیزممممممممممممممممممممممممممممممممم :*** 3. به مناسبت روز دختر ، نمایشگاه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 شهریور 1393 18:54
1. دیروز ، یه رای بهم ابلاغ شد که وقتی خوندمش از ته دلم گفتم : ای ول. میدونین چرا؟ چون جناب قاضی اصلا لایحه دفاعیه طرف ما رو ندیده بود انگار!!! بدون توجه به اظهارات طرف ، رای داده بود به نفع ما. دوسه دقیقه که مث چی ذوق کردم ، یهو به خودم اومدم که خجالت بکش زیتون! ذوق داره که قاضی اینجوری رای بده؟ اگه تو به جای طرف...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 مرداد 1393 18:31
1. بعد از سوپرایز بینظیر خداجون ، بارون ناگهانی تابستونی ، هوا خنک تر شده :) 2. درختای زیتون دادگستری به بار نشستن :) امروز ، یه خانم جاافتاده ای بعد از اینکه جلوی میز قاضی ، نیم ساعت از دست شوهرش نک و نال کرد و محسنات! ایشونو واسه قاضی و ایضا اینجانبان (زیتون و همکاران معطلش) مفصل و مشروح توضیح داد ، قاضی بهش گفت که...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 مرداد 1393 19:45
روبراه نشدم هنوز اما ترجیح دادم که ذهنمو بتکونم شاید سبک بشه و منم حالم بهتر بشه.... 1. پروژه انتخاب رشته تموم شد. با توجیهی که از ویکتور فرانکل بزرگ یاد گرفتم ، به رنجی که از انتخاب رشته و انتخاب شغل زیتونک به قلبم وارد میشه ، معنا میدم و تحملش میکنم و میپذیرمش تا دخترم از زندگیش لذت ببره... سخته. بسیار سخته. ولی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 مرداد 1393 17:40
یه کم که روبراه بشم دوباره مینویسم... مرسی از خصوصیا و مسیجای محبت آمیزتون...