روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

غرغر!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ایست

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

معامله

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تلخ

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بومی بیگانه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فصل بد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دگرگونه دو

(اثری از جناب فاضل نظری)  

 

در شب باران ، به خاک ریخته گاهی

بوسه ابری که دل سپرده به ماهی

خط به خط سرنوشت من ، مژه توست

زندگی کوه بسته است به کاهی

زلف تو و عمر من ؟ چه راه درازی!

چشم تو و حال من ؟ چه روز سیاهی!

مسئله مرگ و زندگی ، نظر توست

می کشی و زنده می کنی به نگاهی

حق من این زندگی نبود خدایا!

جان مرا زودتر بگیر الهی.

دگرگونه یک

(ترانه ای بسیار زیبا و خاطره انگیز با اجرای دکتر شاهکار بینش پژوه) 

 

  

سر اومد زمستون

شکفته بهارون

گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون

کوها لاله زارن

لاله ها بیدارن

تو کوها دارن گل گل گل ، آفتابو میکارن

توی کوهستون

دلش بیداره

تفنگ و گل و گندم

داره میاره

توی سینه اش جان جان جان

یه جنگل ستاره داره

لبش خنده نور

چشاش شعله شور

صداش چشمه و یادش آهوی جنگل دور.

توضیح

من به بعضی شعرا ارادت خاص دارم.صدای بعضی از خواننده ها رو می پسندم. بعضی از نویسنده ها رو دوست دارم. به کارهای بعضی از کارگردانها فکر می کنم. 

 

گاهی وقتها با خوندن یه شعر یا گوش کردن به یه آهنگ  یا ورق زدن یه کتاب یا دیدن یه فیلم ، حالم عوض میشه. 

گاهی خوبم ، بد میشم.

گاهی بدم ، خوب میشم.

گاهی اون شعر یا اون آهنگ یا اون کتاب یا اون فیلم ، نمیذاره حال بدم ، بدتر بشه.

گاهی کمک می کنه حال خوبم ، خوب تر بشه.  

از این به بعد میخوام بعضی شعرها یا ترانه بعضی آهنگها یا بعضی جملات جالب بعضی کتابها یا دیالوگهای موثر بعضی فیلمها رو اینجا هم بنویسم و خواننده گل وبلاگم رو در حس اون لحظات خودم شریک کنم. 

قطعا تا جایی که بتونم و خاطرم مونده باشه آدرس یا منبع رو ذکر خواهم کرد.  

اون پستها رو با عنوان "دگرگونه" خواهم نوشت.


پ.ن: دقت کردین توی این چهار خط بالا چند بار "بعضی" و "گاهی" تکرار شده؟! شرمنده ام.


سایه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

طعنه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

هفتم اسفند در بیست و دوم اسفند!

"وکالت"  یکی از شریفترین و خطیرترین مشاغل در دنیای امروزه. وقتی در مراسم تحلیف ، سوگند میخوری و پروانه وکالت بهت اعطا میشه ، یعنی حیثیت و آبرو و جان و مال و ناموس مردم رو به دستت می سپارن. یعنی باید اینقدر شریف و باوجدان باشی که لیاقت اعتماد موکلت رو داشته باشی.

من کاری به کار اون دسته از همکارام که ظواهر دیگه ای اونها رو فریفته و متاسفانه گاهی اسم "وکیل" و آبروی "وکالت" رو خدشه دار می کنن ندارم که اصلا اونها رو "وکیل" محسوب نمی کنم. اونها اسمشون و شغلشون چیز دیگه اس! روی سخنم با  دوستان و همکاران بسیار عزیزم هست که از راستی و درستیشون همیشه درس گرفتم و مایه مباهات من هستن و جامعه وکالت به وجود ارزشمندشون مزین و مفتخره.

دوستان من ، همکاران باشرف!

روزتون مبارک باشه.هیچ ناراحت نباشین که توی این مملکت ، اونقدر به رسمیت شناخته نشدین که روزتون در تقویم ، ثبت شده باشه! مهم اینه که ما خودمون ، هممون به هفتم اسفند و اتفاق بسیار بزرگی که در اون روز افتاد و باعث شد که به نام روز وکیل مدافع ، ثبت بشه می بالیم. به استقلالمون می بالیم. حتی به اینکه ما رو داخل خودی ها حساب نکردن و وارد تقویممون نکردن می بالیم چه بالیدنی!

همین جا از همکارانی یاد می کنم که به خاطر تلاشهای بشر دوستانه و فعالیتهای حقوق بشری خودشون و عواقب ناشی از اون فعالیتها مجبور به ترک کشور شدن. امید که هرکجای دنیا هستین پر از انرژی و شاد باشین. ضمنا یاد می کنم از همکارانی که فی الحال متاسفانه در حبس به سر می برن و میخوام بگم که قلب ما برای اونها می طپه. شجاعت اونها ، حقیقتا مایه غبطه اس.

امیدوارم سال جدید کاری رو با شورونشاط شروع کنین و پرونده های عالی و دفاعهای عالی تر در انتظارتون باشه.

برای همتون ، آرزوی سلامت جسم و سلامت روح دارم.

تاوان...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.