-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 بهمن 1394 17:58
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام و خداااااااااااااااااااانگهدااااااااااااااااااااااااااااار :) پ.ن: از اونجایی که امروز یکی از روزهای بزرگ زندگی منه ، تصمیم گرفتم تعطیلی موقت وبلاگمو امروز اعلام کنم :دی بله دیگه. تا اطلاع ثانوی به سرچشمه خیر و نور و برکت میسپارمتون. از الان تبرییییک واسه سال نو. امیدوارم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 دی 1394 17:11
به شدت شلوغ و درگیر هستم. یک زیتون گرفتار به معنی واقعی کلمه. البته هممون خوبیم و در تندرستی کامل هستیم. چندتا مسئولیت ریز و درشت جدید دارم که باید بخاطرشون هم تو نت بیشتر از قبل ، آن باشم و هم وقت بیشتری رو برای انجامشون تو دنیای حقیقی صرف کنم. با اینکه اتفاقهای زیادی ، طی این دوهفته افتاده اما فرصت نوشتن ندارم....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 آذر 1394 17:45
1. رفتم مسافرت. یه مسافرت قشنگ. خیییییییلی قشنگ تر از اون چیزی که دلم میخواست. دقیقه به دقیقه ش و روز و شبش ، خاطره شد. خییییییییلی عالی بود. خییییییییییییلی :) :*** 2. سالگرد پدرم مث همیشه به تلخی گذشت... 3. قبل از مسافرت ، یه ملاقات خصوصی حضوری با کاندیدای احتمالی شهرمون داشتم. یه شب با یکی از دوستان مشترکمون اومدن...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 آذر 1394 18:48
1. تو شعبه حقوقی جدید دادگستری شهرمون ، جناب قاضی هم رسیدگی میکنن و هم همزمان ، صورتجلسه رسیدگی رو تایپ میکنن و هم در برخی موارد ، همونجا فی المجلس ، رای رو صادر و امضا و شخصا به طرفین ، ابلاغ میکنن. یعنی خاااااااااااااااااااااااااک.... 2. هفته گذشته ، یکی از هم دوره های زیتونک در همای اصفهان ، خیلی ناگهانی بر اثر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 آبان 1394 19:49
1. یه مراجع بسیار عجیب داشتم. همه افعال و ضمائر رو جابجا میگفت. بدون اینکه قاطی کنه! فعل جمع برای ضمیر مفرد و بالعکس. تموم نیم ساعتی که حرف زد حتی یکبار هم جمله بندی درست نداشت. ما گفتم! او گفتن! سرگیجه گرفتم از دستش :@@@ 2. امروز آخرین مهلت تمدید پروانه بود. نمیدونم چرا اینقدر به تاخیر انداختمش. یه پول قلمبه در چهار...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 25 آبان 1394 18:59
1. نتیجه تست تخصصی محیطی خون نوبت دوم زیتونکم اومد. سااااااااااااااااااااالم و تندرسسسسسسسسسسست. عزیزدل مادر هیچ مشکلی نداره. عشق مادر در صحت کامله. خوشحالم. خوشحالم. خوشحالم. امیدوارم همه بیماران به سلامتی برسن. امیدوارم همه اونایی که درگیر دکتر و آزمایشگاه و دارو هستن به زودی شفای کامل بگیرن. آمین... 2 . یکی از...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 آبان 1394 18:32
1. از روند کارگاه "ریشه سالم" خیلی راضی هستم. رضایت نه به معنی اینکه خوبه و کافیه و جای بهتر شدن نداره. معلومه که داره. ولی راضی هستم از صراحتم و جسارتم و از بازخوردهایی که دارم میگیرم :) 2. یادتونه قدیما تی تاپ میخوردیم؟ چقققد خوشمزه بود. از اون تی تاپ قدیمیا میخوام. طعم کرم وسطشو یادم نمیره. میخوااااام...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 آبان 1394 18:48
1. تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟ زیتون و زیتونک که در بستر بیماری بودن. شما چطور؟ :دیییی سرماخوردگی ، خر است. اما من عااااااشق سوپهای متنوع خوشمزه هستم که تو سرماخوردگی ، بیشتر میچسبه انگار :دیییی دارم تلاش میکنم که نیمه پر لیوانو ببینم. مشخصه کاملا؟ :دیییی واسه خوب شدن و زودتر خوب شدن ، انگیزه دارم :) 2. دیروز به...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 مهر 1394 19:44
1. از کل سری برنامه خندوانه موفق شدم سه تاشو از اول تا آخر ببینم اگه خدا قبول کنه. یعنی راستشو بخواین تا مدت مدیدی فکر میکردم که برنامه هفتگیه و فقط هم میدونستم که شبکه ش نسیمه. دیگه حتی شب پخش و زمان پخششو هم نمیدونستم. منم دیگه. چکار میشه کرد. بعد از اون مدت مدید و در جریان جنجال مسخره ژوله و حیایی (کلا ما ملت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 مهر 1394 18:56
1. این قالب وبلاگمو خیلی دوست دارم. هم قلب داره و هم کافی داره و هم چشم نازنین شماها رو اذیت نمیکنه چون تیره نیست. آماااا دوتا اشکال بزرررگ داره. اولا ابزار سرچ نداره و دوم اینکه من موزیک متن میخوام خب :دی این مقدمه رو گفتم که بدونید کم کم که صبرم تموم شد ، قالبو عوض میکنم :) 2. به جرات میتونم بگم دی جی کالا از بهترین...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 مهر 1394 19:26
1. داداش سیبیلو ، پدر شد و من ، عمه :) هوررررراااااااااااااا... :) برای این جمع مهربان نازنین سه نفره ، بهترین آرزوها رو دارم. تندرستی و شادی و رضایت. عمرتون بلند و باعزت ، پدر و مادر دوست داشتنی پسرک ملوس :*** 2. وقتی مراسم استقبال از اجساد قربانیان حادثه منا رو در فرودگاه دیدم با فرش قرمز و حضور آقایان ، دلم میخواست...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 مهر 1394 18:26
خب خب خب... زیتون تنبل اومد :دییییییی 1. چهارشنبه هفته قبل ، تولد عزیزدل من و ما بود. محمدرضا شجریان که به دنیا اومد تا صداش ، تسکین دلهای بی قرار باشه. مرد بزرگ آواز این مملکت خاموش. بانگ سبز گلوی طیف عظیمی از مردم که ادب و تواضعش محبوبیتشو صدچندان کرده. بزرگ هنرمند! دوستت دارم. تولد مبارکت ، شاد باد :*** 2. کارگاه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 شهریور 1394 17:36
1. فاطمه بیگم فیروزی. متولد ۱۳۳۰. اهل و ساکن نجف آباد اصفهان. شیر زن مستقل و شجاعی که در ۱۶ سالگی مادر و در ۱۷ سالگی بیوه شد :( دوماه بعد از فوت همسرش ، مادر همسرش که مرگ را احساس کرده بود فاطمه بیگم ۱۷ساله را با پسرکی یک ساله در آغوشش فراخواند و وصیت کرد که هرگز ازدواج نکن و نوه مرا با مرد بیگانه همخانه نکن!!! فاطمه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 شهریور 1394 17:20
1. برای پست قبلی 28 کامنت ثبت شده که ادبیات برخی از اونها منو در تحیر فرو برده! از بین این 28 کامنت 5 تاش خصوصی بود و فقط تقاضای آدرس وبلاگ خانم نویسنده رو داشتن! (همینجا بگم که منتظر نباشید من با ایمیلی که نمیشناسم تماس بگیرم. عجب آدمهایی هستین شماهااا!!!) از 23 کامنت باقی مانده فقط 4 تاش قابل تایید بود که تایید شد....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 شهریور 1394 18:29
مدتیه که وبلاگی رو میخونم که خانم محترم نویسنده ، علیرغم تحصیلات و شغل و خانواده پدری خوبی که داره (اینها چیزهاییه که تو این مدت با خوندن پستاش فهمیدم) و علیرغم اینکه بارها از نابرابری و و بی عدالتی جنسیتی شاکی بوده و هست ، اما در عمل و در زندگی مشترک متاهلیش ، تن به انواع و اقسام حقارتها داده. از ضرب و شتم و توهین...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 شهریور 1394 18:38
1. دوره سوم کارگاه ریشه سالم از صبح چهارشنبه ، شروع شد. خوشحالم از بازخوردهای مثبتی که از اعضا میگیرم :) 2. یک منبع آگاه گزارش داد که نوتلای هشتصد گرمی رو در هایپری در تهران به مبلغ پنجاه هزار تومان رویت نموده. از این تریبون به اطلاع عموم ملت شهیدپرور میرسانم که نوتلای هفتصدوپنجاه گرمی رو از هایپر سر خیابون مون خریدم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 شهریور 1394 18:07
1. خسرو آواز ایران ، محمدرضا خان شجریان ، بخاطر کسالت شدید در بیمارستان کسری تهران بستری شدن. این صدای بی بدیل ، مانا و پاینده باد. آمین... 2. از مجری صفحه آخر متنفرم و از مجری پرگار خیلی خوشم میاد. دلایلش قابل توضیح نیست. حسیه. درونیه. یه موج بد از اون یکی میگیرم و یه موج خوب از این یکی. همینجوری :| 3. روبروی دفتر،...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 شهریور 1394 18:32
حالم گرفته... بعضی زنها حال منو بد میکنن... خانمهایی که به هر دلیلی همسرتونو از دست دادین یا زندگی مشترک به معنای حقیقیش ندارین ، خواهش میکنم بخونین: شماها هر کدومتون میتونید مستقلا قلب و مغز یک مرد شایسته باشین.مردی که متعهد به شخص شما باشه. چرا با اینکه یک زن هستین و احساسات یک زن رو درک میکنین بخاطر تنهایی تون با...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 مرداد 1394 17:57
1. پروژه دسر جفت جان پسند به اتمام رسید. این دسر اصیل اصفهانی همانا خورشت ماست لذیذه که من تا دو روز پیش حتی از فکر درست کردنش مث بید به خود می لرزیدم و الان احساس یه قهرمان ملی و ای بسا جهانی رو دارم :دییییییی وقتی مراحل طاقت فرسای آماده سازی مواد و پخت دسر به پایان رسید ، قبل از اینکه بره تو یخچال و جا بیفته ، یه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 مرداد 1394 18:50
1. و اما...مدتها بود که میخواستم قالب و موزیک وبلاگ رو تغییر بدم اما دلم میخواست جفت جان هم نظر بده. بلاخره دیشب این مسئله به سامان رسید. اما یک مشکلی که وجود داره اینه که بلاگ اسکای ، قالبهایی رو که هم زیبا باشه و هم بتونه کد موزیک رو بخونه به مجموعه قالبهای فعلیش اضافه نمی کنه. تو تموم این مدت همه خوانندگان عزیز...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 مرداد 1394 19:39
1. زیتونک من دختر عاقلی شده. یعنی منظورم اینه که دختر عاقلی بنظر میاد. رویکردش به مسائل برام جالبه. از اینکه در مورد مسائلش با من حرف میزنه و از طبقه بندی منطقی و احساسیش لذت میبرم. کاش همیشه همینطور پیش بره. امیدوارم هیییییییچ وقت احساسات لطیفش جلوی نگاه عاقلانه شو نگیره. این امیدواری رو برای تمام دختران سرزمینم دارم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 مرداد 1394 18:22
دلم از چند جهت گرفته و عصبی هستم... 1. افروز مهربونم ! یادته چند روز پیش بهت گفتم تو یک مبارز هستی؟ از نظر من تو شایسته یک مرد وفادار بالغ متعهدی که قدر تو رو بدونه. پس مث همیشه ، قوی باش. من و دوستانت کنارت هستیم. شخصا برات احترام و عشق زیاد ، قائلم. آروم باش دوستم و خودتو حفظ کن برای روزهای خوبی که تو راهه. دوستت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 مرداد 1394 10:16
۱. دارم با گوشی مینویسم. خطاهای احتمالی رو به درستی خودتون ببخشین :) ۲. یه دختر جوونی تو آرایشگاهی که میرم ، یکی از کارهای زیبایی رو برام انجام میده. شنبه زیر چشمش کبود بود. میدونه وکیلم. همین که نشستم زیر دستش چشماش پر اشک شد. از برادرش کتک خورده بود. برادر رذلش نشسته بود روی قفسه سینه ش و تا جا داشته ، زده بودش......
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 مرداد 1394 18:29
1. سه شنبه شبی از سه شنبه شبها با دو تا دوستی که اول مجازی بودن و حالا حقیقی شدن ، رفته بودم کافی شاپ. با کاکتوس صورتی (فاطمه جانم) و باران (فائزه جانم). هر دو نفر به لحاظ سنی (فقط به همین لحاظ) از من کوچکترن. کاکتوسو چندسال قبل از سایت شهرمون و بعد وبلاگش پیدا کردم و بارانو از گروه انجمن زنان واتس اپ. چقدر این بچه ها...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 مرداد 1394 18:36
1. شده تا حالا حالتون بد باشه ولی حالتون خوب باشه؟ اگه تجربه شو دارین ، الان میتونین وضعیت منو درک کنین. من الان یه زیتون بدحال خوب حالم. خدا صبرتون بده که اینجا رو میخونید. در توصیف حالم باید بگم اینقدر حال بد من ، خوبه که تصمیم دارم فردا برم واسه خودم کفش و شلوار و مانتو و پیراهن و شال بخرم. حتی از آرایشگاه وقت...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 مرداد 1394 19:20
1. رفته بودم هایپر واسه خرید خونه. تو قفسه فست فودها ، بسته بندی یک میت لوف نظرمو جلب کرد. برداشتمش که نگاهش کنم. نوشته های روشو میخوندم که جملات جالب روانشناسانه خبیثانه روش دیدم! نوشته بود که این غذا خیلی سالمه (جون خودش) و خیلی خوشمزه س (احتمالا اینو راست گفته. با وجود اونهمه افزودنی و ادویه مجاز و غیر مجاز که به...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 تیر 1394 17:44
1. سلام دوستان مهربان :) تعطیلات خوش گذشت؟ حسسسسابی ریلکس فرمودید؟ :دی من نهایت استفاده رو ازش بردم. مخصوصا پنج شنبه و جمعه واسه من خییییییییلی عالی بود. به امید تکرارش :) :* 2. جفت جان در مورد مادر نازنینش برام حرف زد و اینکه احساس میکنه خیلی به ایشون بدهکاره. همینطور که داشت مادرشو برام توصیف میکرد ، کلمه ای به کار...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 تیر 1394 19:30
1. این دیپلمات متین مودب خوشرو ، نه مصدقه و نه امیرکبیر. مقایسه شون هم بنظرم فقط خوشمزگیه. ما مردمم که خوشششمزه! این حضرات هرکدوم جایگاه خودشونو در تاریخ پاره پاره این مملکت دارن. میدونین چیه؟ من الان اصلا ذوقمرگ نیستم. سی/یا/ست خییییییییییلی بازی داره. خییییییییییلی زیااااااااااد. سوابقی که از این بازیها میشناسم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 تیر 1394 20:10
1. بلاگ اسکای تغییرات مخوفی کرده :دیییییی اصن بهش نمیاد :/ 2. کتاب جدید رو از دیروز شروع کردم. واااای... پیش درآمدی که مترجم برای کتاب نوشته ، چنان بلایی سرم آورد که تمام روز فقط همون یادداشت رو بارهاااا خوندم و بی اختیار و بی اختیار و بی اختیار ، اشک ریختم... یادتونه استرس داشتم برای شروعش؟ بیخود نبود! عاقبت امروز...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 تیر 1394 18:17
1. من ، پنجره بر دوش به دنبال منشی هستم. هل من ناصر ینصرنی؟؟؟ 2. کتابم تموم شد. کتاب بعدی ، خود بخود مشخصه. چون مترجم تو پیشگفتار این کتاب ، مفصل شرح داده که کتاب حاضر ، مقدمه فلان کتاب هست. کتاب جدید رو از جمعه شروع میکنم. میخوام این دو روز یه جمع بندی و مرور سریع داشته باشم :) هنوزم استرس شو دارم :/ 3. یه تابلو روی...