روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. بعد از سوپرایز بینظیر خداجون ، بارون ناگهانی تابستونی ، هوا خنک تر شده :)

2. درختای زیتون دادگستری به بار نشستن :)


امروز ، یه خانم جاافتاده ای بعد از اینکه جلوی میز قاضی ، نیم ساعت از دست شوهرش نک و نال کرد و محسنات! ایشونو واسه قاضی و ایضا اینجانبان (زیتون و همکاران معطلش) مفصل و مشروح توضیح داد ، قاضی بهش گفت که خب خواهر من ، اگه این چیزا رو که میگی بتونی به دادگاه اثبات کنی من فورا دادنامه طلاقتو مینویسم. واسه چی اقدام نمی کنی؟
اونوقت خانمه برگشته با اعتماد به نفس کامل بدون ذره ای تعارف و خجالت بهش میگه: نههههههه... طلاق نمیخوام. طلاقم ندین. طلاق بگیرم چکار کنم؟ طلاق بگیرم ، شما میای منو میگیری؟!!!


قاضی: o-0

ما: :دیییییییییییییییییی


3. این دختره رو یادتونه تو بند چهارم پست؟
آش و لاش و کبود از کتک ، میخواد مهرشو اجرا بذاره و طلاق بگیره :|


4. فردا کار مهمتری دارم. رنگین کمان ، تعطیل!



پ.ن

دوباره میسازمت وطن

اگرچه با خشت جان خویش

ستون به سقف تو میزنم

اگرچه با استخوان خویش...


روح سیمین بانوی ایران ، شاد.




نظرات 4 + ارسال نظر
رها آفرینش چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 12:45 ب.ظ http://rahadargandomzar.blogsky.com

اوا، چه زن پررویی بوده، خداییش با چه آدمایی از صبح تا غروب سروکار دارین هااااااااا

می بینی؟!
تازه این یکی از نمونه های تقریبا مودبش بود :/

آتش چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 04:09 ب.ظ

یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
روحش شاد

آرتمیس شنبه 1 شهریور 1393 ساعت 06:20 ب.ظ

بگم متحیرم؟عصبانیم؟غمگینم؟باورکن نمیدونم دربرابر این کیسها چه عکس العملی باید نشون بدم.خداکارایی عقل رو بیش از پیش درزندگیهامون جاری کنه.به شما هم صبر عطا کنه دربرخورد با این نوع پرونده ها.

سولمازجونم متوجه نشدم کامنتت مربوط به بند اول پست هست یا لینکی که تو بند سومش دادم. اما درهرصورت واقعا خودم هم گاهی نمی فهمم که چه عکس العملی باید نشون بدم. تحیر یا عصبانیت یا تلخ خنده یا غصه...
مرسی از دعای خیرت عزیزمممم :***

آقــــــMasʘ‿ʘd ـــــا شنبه 1 شهریور 1393 ساعت 07:56 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام من اومدم

همه را یجا جواب میدم منظورم همه پستا اخیر بود

اولا من چه هیزم تری به شما فروختم که میگی من خبیثم به اقای رضوی میگید از من دوری کنه من به این نازی خوبی مظلومی:دی

دوما شما منو ببرید تو شکرت بعد بگید منو با یه فوت میندازند بیرون

سوما دیگه نخوندم که جواب بدم یعنی یادم نیست

خوش اوووووووووووووووووووووومدی :دی
منظورت مفهومه. خودتو اذیت ننما :دییی

اولا تموم هیزمای شما خشک خشکه. من بدم. راضی؟
آقای رضوی خودشون آدم شناسن. منم نمیگفتم تشخیص میدادن. حالا گیرم یه کم دیرتر
ناز و خوب و مظلومو خعلی خوب اومدی

ببرمت تو شکرت؟ شکرت؟؟؟ دیکشنریت عود کرد باز؟

ای ول صداقت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد