روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

به شدت شلوغ و درگیر هستم.


یک زیتون گرفتار به معنی واقعی کلمه.


البته هممون خوبیم و در تندرستی کامل هستیم.


چندتا مسئولیت ریز و درشت جدید دارم که باید بخاطرشون هم تو نت بیشتر از قبل ، آن باشم و هم وقت بیشتری رو برای انجامشون تو دنیای حقیقی صرف کنم.


با اینکه اتفاقهای زیادی ، طی این دوهفته افتاده اما فرصت نوشتن ندارم.


خلاصه که خوبیم و ملالی نیست جز دوری شما :)


درخت گفت که این زخم‌ها که بر کمرم هست

ز نسبتی است که با دار و دسته‌ ی تبرم هست!

مرا به کنده ، بدل کرد و فکر کرد تمام است

هنوز ، ریشه به خاک اندر است و بیشترم هست

کم از درختم و شرم آیدم ز خویش و خموشم

که باز با همه آزادگی ، غم ثمرم هست

کدام ابله ، یاقوت سرخ بر سر در بست؟!

چه جای داغ به پیشانی است تا جگرم هست؟

به روز حشر ، چو با یک کفن ز خاک در آیم

چه سود می‌برم از زخم‌ها که بر سپرم هست

مگیر آینه را پیش روی من که در این شهر

ز نام کوچک خود شرم می‌کنم که سرم هست!


پ.ن:

1. نیمای عزیز مرسی بابت رمز نوشته های خصوصیت. همشو خوندم ولی فرصت کامنت نداشتم. الان که اومدم یه چیزایی بنویسم برات ،دیدم که رمزی ها رو پاک کردی. دیر اومدم انگار.

2. نی نی جان ممنونم بابت اعتمادت و رمز عکسهات. همشو دیدم. سر فرصت میام دوباره واسه کامنت :***

3. دوست خوبی که درباره تنهاییت نوشته بودی ، به خاطر بعضی از قسمتهای کامنتت نمیتونم تاییدش کنم و نمیدونم کجا جوابتو بدم.