یکی بیاید دست این خاطره های بد را بگیرد ببرد گردش کلافه ام کرده اند بس که به جانم نق میزنند
این خاطره ، حتی وقتی بره گردش ، خییییلی زود برمیگرده سر جاش. این خاطره ، زندگی منو تغییر داده. این خاطره ، حقیقتا تلخ ترین اتفاق زندگی من تا امروز بوده...
سلام بانو گذشت زمان غارتگر خاطره هاست امیدوارم یه روز که خیلی هم دور نباشه بیا ، بیا همه خاطره های بد رو کم رنگ کم رنگ کنه اینقدر کم رنگ که خوبی های زندگی از پشتش بیشتر معلوم باشه
سلام.
گذشت زمان ، غارتگر همه خاطره ها نیست. حداقل این خاطره و حداقل واسه من...
یکی بیاید دست این خاطره های بد را بگیرد ببرد گردش
کلافه ام کرده اند بس که به جانم نق میزنند
این خاطره ، حتی وقتی بره گردش ، خییییلی زود برمیگرده سر جاش.
این خاطره ، زندگی منو تغییر داده.
این خاطره ، حقیقتا تلخ ترین اتفاق زندگی من تا امروز بوده...
سلام بانو
گذشت زمان غارتگر خاطره هاست
امیدوارم یه روز که خیلی هم دور نباشه بیا ، بیا همه خاطره های بد رو کم رنگ کم رنگ کنه اینقدر کم رنگ که خوبی های زندگی از پشتش بیشتر معلوم باشه
سلام.
گذشت زمان ، غارتگر همه خاطره ها نیست. حداقل این خاطره و حداقل واسه من...
چرا???
سالگرد پدرمه.
روحشان شاد
متشکرم
وای زیتون جان،خیلی ناراحت شدم... درد خیلی بزرگیه،خدا رحمتشون کنه...
متشکرم عزیزم
عزیز دلم!خیلی ناراحت شدم۰روحشون شاد باشه زیتون جانم
مرسی دوست مهربونم
عزیز دلم، نمیتونم بگم درکت میکنم، چون اصلا زندگی بعد از چنین چیزی را تصور هم نمیتونم بکنم، اما از صمیم قلبم برات آرزوی آرامش و برای ایشون آمرزش دارم
مرسی مریم جون
ولی زندگی ادامه داره. نه تو تصور بلکه در واقعیت. بهرحال نمیشه کتمان کرد که مرگ جزیی از زندگی هممونه...
سلام بانو غیبتتون زیاد شده
سلام. ممنون از لطفت. میام. یه کم شلوغ بودم