روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد



1. دوره سوم کارگاه ریشه سالم از صبح چهارشنبه ، شروع شد. خوشحالم از بازخوردهای مثبتی که از اعضا میگیرم :)


2. یک منبع آگاه گزارش داد که نوتلای هشتصد گرمی رو در هایپری در تهران به مبلغ پنجاه هزار تومان رویت نموده. از این تریبون به اطلاع عموم ملت شهیدپرور میرسانم که نوتلای هفتصدوپنجاه گرمی رو از هایپر سر خیابون مون خریدم سی وپنج هزار تومن. این است ایران :|


3. سه شنبه شب و چهارشنبه شب و پنج شنبه شب به شدددددت هرچه تمام تر به من خوش گذشت. اما در اوج این خوشی ، دیشب تا خود صبح با ساری گلین ، اشک ریختم. نفس کشیدم و اشک ریختم...


4. یکی از مستندسازان قابل احترامی که میشناسم ، به من پیشنهاد ایفای یک نقش در مستند جدیدشو داده. مستندی که هم به لحاظ مادی و هم معنوی ، بسیار پرهزینه خواهد بود. مستندی در حوزه زنان. دارم به پیشنهادش فکر میکنم :)


5. کتاب قبلی تموم شد و کتاب جدیدمو از دیروز ، شروع کردم. امیدوارم به خیر بگذره :)


6. در اجرای دستوری که از بالا اومده بود ، رفتم دندونپزشکی و چند جلسه ویزیت با آقای دکتر تنظیم کردم تا کلا دهان مبارک رو سرویس نمایم. از بوی مخصوصی که تو دندونپزشکی میاد متنفرم. اه اه اه... :@


7. هی امان امان ، ساری گلین... :(


8. واسه تایید آدمها ، خیلی سخت گیرم. باید فاکتورهای اساسی که برام اولویت هستن ، در وجود کسی موجود باشه تا بتونم از حضور اون شخص تو زندگیم خوشحال باشم. برای جفت جان نوشتم: وقتی بهت فکر میکنم ، لبخند میزنم. با شناختی که از خودم دارم ، این لبخند خیلی ارزشمنده.

سکوت کرد.


9. آنتیگونه: تو تا حالا عاشق شدی؟

تیرسیاس: عشق ، خطرناکه خانوم.

آنتیگونه: چرا؟!

تیرسیاس: چون نمیذاره از چیزای خطرناک ، بترسی!




نظرات 6 + ارسال نظر
Amer شنبه 14 شهریور 1394 ساعت 08:50 ب.ظ http://8m8a8.blogsky.com

دامن کشان
ساقی می خواران
از کنار یاران
مست و گیسو افشان
می گریزد...

بر جام می
از شرنگ دوری
بر غم مهجوری
چون شرابی جوشان
می، بریزد...

آزرده دل از جفای یاری
بی وفا دلداری
ماه افسونکاری
شب نخفتم...

دامن از کف دادم
شد جهان از یادم
راز عشقش در دل، تا نهفتم...

سر گیسوی بلند را نمی بافند،
گل تر را نمی چینند،
عروس زردپوش(موطلائی).

این سودا (عشق نافرجام) ، چه سودایی است.
تو را به من نمی دهند.

چه کنم ، امان امان
چه کنم ، امان امان
عروس زردپوش(موطلائی)

در بلندای این دره،
ای چوپان ، بره(گمشده) را بازگردان.
چه شود اگر روزی من ببینم،
روی یار نازنینم را.

چه کنم ، امان امان
چه کنم ، امان امان
عروس زردپوش(موطلائی).

عشق، در ایلها جدایی می افکند.
شانه، گیسوان را از هم جدا می کند.
انتظار یک چنین روزی را نداشتم
که (بدلیل عشق ) ، از ایلم جدا بیفتم.

چه کنم ، امان امان
چه کنم ، امان امان
عروس زردپوش(موطلائی).

ساچێن اوجون هؤرمه‌زله‌ر.
گۆلۆ سولو (قونچا) درمه‌زله‌ر
سارێ گه‌لین

بو سئودا نه سئودادێر
سه‌نی مه‌نه وئرمه‌زل
نئینیم آمان، آمان
سارێ گه‌لین

بو ده‌ره‌نین اوزونو،
چوْبان قایتار قوزونو،
قایتار ماسان قوزونو،
اولدورم اوزومو،
نة اوْلا بیر گۆن گؤره‌م
نازلی یاریمین اؤزؤنو
نئیلیم آمان، آمان
سارێ گه‌لین

عاشیق ائلله‌ر آیرێسێ،
شانا تئلله‌ر آیرێسێ،
آیرێسێ بیر گۆنۆنه دؤزمه‌زدیم.
اوْلدۆم ایلله‌ر آیرێسێ
نئیلیم آمان، آمان
سارێ گه‌لین......


دوباره بغضم شکست عامر...

Amer شنبه 14 شهریور 1394 ساعت 11:08 ب.ظ http://8m8a8.blogsky.com

چرا بغض بانو.....؟

الهی که دلتون همیشه شاد باشه

دامن کشان
ساقی می خواران
از کنار یاران
مست و گیسو افشان
می گریزد...

زهرا فرفری یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 01:27 ق.ظ

1. چه حس خوبی..
3. به شددددت نوش جونت اون سه شب. اون لامصب ساری گلین رو اگه بذاری رو تکرار، کلا کم آبی میگیری بو سودا نه سودادیر، سنی منه ورررررمزلر.............. شما هم که از اون ساری گلین های آب برده زیاد دیدی
4. الحق که به آدم درستش این پیشنهاد داده شده، چه جالب زیتون..
7.
8. برا این طرز فکرت یه دنیا آرامش میخوام برات.
9. دقیقاا

3. ای امان امان ، ساری گلین....
4و8. مرسی عزیزم

مگهان یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 07:51 ق.ظ

چقدر خوبه که کسی حضور داره اطرافت که بخاطرش لبخند رو لبات بشینه ...
منم دارم البته :) برادرکم ...

چقدر هیجان انگیز ... واقعااا ایفای نقش :) ؟ زیتون ریزه مون می خواد بازیگر مستند بشه ؟

برادرک که فوق العاده س. امیدوارم گمت نکنم و جوونی برادرکو از زبونت بشنوم

آره واقعا ایفای نقش. گفت روی من حساب کرده و منتظره که خبرش کنم. ولی من هنوز دارم فکر میکنم.
زیتون ریزه

سحر یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 01:48 ب.ظ

هعی....
من از دندونپزشکی متنفرم.
تا حالا نوتلا نخوردم
هیچ آدمی رم تائید نمیکنم.
من عاشقم.اما یه عاشق ترسوی احمق اگر ومگری

از بالا ، موقع قهقه زدن یه خال پوسیدگی رو دندون ما دیدن. دیگه دستور اومد که تا عمقی نشده برو ترتیبشو بده. رفتیم ترتیب اون یه خالو بدیم که دکتر یه گرافی انجام داد و دوسه تا خرده کاری دیگه هم به اون یه خال ، اضافه شد

تایید های من ، همیشگی و دایمی نیستن. تا زمانی مهر تایید من روی اون شخص میدرخشه که اون فاکتورها رو رعایت کنه. وقتی به اونها بی توجه شد ، اونوقت تاریخ خودش و کل شخصیتش به انقضا میرسه. به همین راحتی

عاشق ، ترسو نمیشه. تجدیدنظر کن

عمو یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 06:17 ب.ظ

خدا قوت آبجی
نوتلای ارزانتان در حلق ما
امید است که پیشنهاد مستند ساز رو بپذیرید تا مام بشینیم تماشا

مرسی خان داداش.

جای شما سبزه موقع بلعیدن نوتلا

بعید میدونم اجازه نمایش عمومی بگیره. اما اگه پیشنهادشو پذیرفتم حتما یه نسخه شو براتون میفرستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد