روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

 

 

۱. دارم با گوشی مینویسم. خطاهای احتمالی رو به درستی خودتون ببخشین :) 

 

۲. یه دختر جوونی تو آرایشگاهی که میرم ، یکی از کارهای زیبایی رو برام انجام میده. شنبه زیر چشمش کبود بود. میدونه وکیلم. همین که نشستم زیر دستش چشماش پر اشک شد. از برادرش کتک خورده بود. برادر رذلش نشسته بود روی قفسه سینه ش و تا جا داشته ، زده بودش... لعنت به اون که بین زن و مرد ، خط کشید و جنسیتو تعریف کرد و انسانیتو گذاشت زیرپا... لعنت بهش حقیقتا... 

  

3. دیشب یه زوج مراجع داشتم. آقا دو تا شغل داشت. دوتا ماشین و یک خونه بزرگ تو یه منطقه خوب اصفهان. درآمد زیاد و اسم و رسم. شغل ثابت اولش از هشت صبح تا پنج عصر و شغل خصوصی دومش از هفت شب تا سه صبح. خیلی شگفت زده شدم وقتی میگفت : اینا (زن و پسر پونزده ساله ش) مگه دیگه چی میخوان؟!!!  

  

4. داداشم یه دوست بیست ساله داشت. خوش تیپ. ظاهر موقر. یه دختری رو هم دوست داشت زیاد.... جمعه تو یه دورهمی ، بعد از اینکه قرص میخوره و توهم میزنه، از بالکن طبقه پنجم خودشو پرت میکنه... خونه مامانم بودیم که خبر به داداشم رسید. قاطی کردیم هممون...   

 

5. جفت جان میگه با یه کسی در معاشرته که رذایل اخلاقی زیادی داشته و حالا این رفاقت ، انقدر موثر بوده که خیلی از اون فاکتورهای منفی ، حذف شده و دائما هم در حال بهبوده. به جفت جان افتخار می کنم :)   

 

6. می گریم و میخندم ، دیوانه چنین باید / میسوزم و می سازم ، پروانه چنین باید / می کوبم و می رقصم ، می نالم و می خوانم / در بزم جهان شور ، مستانه چنین باید / خلقم ز پی افتادند ، تا مست بگیرندم / در صحبت بی عقلان ، فرزانه چنین باید / من اینهمه شیدایی ، دارم ز لب جامی / در دست تو ای ساقی ، پیمانه چنین باید / یکسو بردم عارف ، یکسو کشدم عامی / بازیچه هر دستی ، طفلانه چنین باید...  

 

 

پ.ن 

دوست عزیزدلی که پی ام گذاشته بودی و اونهمه به من و نوشته های وبلاگم لطف داشتی ، ازت ممنونم. خوشحالم که اینجا به دردت میخوره. در مورد رمز پستهای آرشیو باید بگم که اون پستها یقینا به کارت نمیاد. تاریخشون منقضی شده و بهتره همونجا تو صندوقچه بمونن. بازم از لطفت و وقتت متشکرم. شاد باشی :*

نظرات 7 + ارسال نظر
asmani دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 11:50 ق.ظ http://asmani1111.blogsky.com/

سلام
1- چشم من فقط رو نوشتن یک کلمه خاص تو نوشته هاتون حساسم حالا شاید بعدا بهتون گفتم کدومه خب باید امنیت جانیم تضمین بشه
2- اتفاقا منم یه دوستی دارم خواهرش از سه جا دستشو شکسته بود
3- تفکرش همش مادی بوده
4- متاسفم
5-آفرین به چنین فرد تاثیر گذاری
6- بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

بگذار دست های تـــو با گیسوان من
سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

آزار می رسانــم اگـــر خشمگیــن نشو
از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوست

من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست

و بر شما علیرضای بامعرفت.

1. امان نامه داری. بگو چه کلمه ای؟

2. افروز درست میگه. ربطی به جنسیت نداره. البته فراوونیش تو جنس مذکر بیشتره ولی زن بدذات هم داریم. بماند که دفاع مشروع هم داریم!

3. بیش از این حرفها

4.

5.

6. مژگان عباسلوی عزیز. مرسی. عالی بود

اف دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 02:58 ب.ظ

2- لعنتتتتتتتتتتتتتتتت و تف به ذاتش
پدر سگ! جنسیته اصلا نقشی نداره
بضیا حیووووونن!

3-حالا می خوان جدا شن؟! خوب دیگه بعد این همه پول طرف می میره یه کم از کارش رو کم کنه

راستی چه کار خصوصی ای می تونه تا 3 صبح باشه عایا"؟!

4- نههههههههههههه به خاط دختره ینی؟! :|

5- باریکلّاااااا

2. ببخش عصبیت کردم دوستم

3. خوشبختانه هنوز همدیگه رو دوست داشتن. یه برنامه کوچولو بهشون دادم تا یک ماه دیگه دوباره ببینمشون :)
یه کار خاص بود. البته که میتونه یه دستیار داشته باشه اما دچار وسواس فکری شده بود و هیچکسو جز خودش برای انجام امور شغلش قبول نداشت. آخر جلسه مون به اشتباهاتش معترف شد و این قدم خیلی بزرگی بود

4. نه عزیزم. یه پارتی میره با دوستاش. اونجا مواد میزنن. توهم میگیره. خودشو پرت میکنه. طفلک دختره... بیچاره خانواده ش... تو روح این قضایا...

5.

مریم دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 08:06 ب.ظ http://marmaraneh.blog sky.com

سلام به زیتون نازنینم
۱.من اینروزها در امر درستها را غلط نوشتن و غلطها را درست خواندن متخصص شدم، به لطف نوشتن با تبلت.
۲.بعضیها در موقع جداسازی ژنهای حیوانی از وجود انسانی، کاملا خالص سازی نشدن و یک جاهایی این ژن را رونمایی میکنند، الحمدا...در هردو جنس هم فراوان پیدا میشود.
۳.از آنجاییکه همسفر بنده مدتهاست از هفت صبح تا دو صبح پشت میز کارن و هر روز هم میگن:عزیزم موقته، تموم میشه، فکر کنم خانمه را درک میکنم و بیشتر که فکر میکنم باید پیشت، حقم را از این همسفر جان بگیری.
۴. عوض شدن چندتا گروه عاملی، توی یک ترکیب شیمیایی، مسکن را تبدیل میکنه به فلان قرص، آدمها را تبدیل میکنه به مشنگ، چی بگم والا.
۵. دوستانت هم به بودن آدمهایی مثل جفت جان شما که هنوز میتونن تاثیر گذار باشن، افتخار میکنند.
۶.آنقدر این شماره گذاریهای شما را من دوست دارم.

سلام به مرمری بامعرفتم:***
1. خیالمو از بابت خودت راحت کردی
2. دقیقا در هر دوجنس.
3.
5. مررررررسی دوستم
6. ای جاااااانم. از بس خوبی

nima s دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 11:20 ب.ظ

1.اینقدر قلت داشتین اسلا نمیشد بخونی
2.حالا تو خونه ما 6 تا اژدها هستند دست به یکیشون بزنی دستتو خورد میکنند میکنند تو دهنت :دی
البته هیچ جور نمیتونم درک کنم چرا و چطور تونسته دستشو رو خواهرش اینطوری بلند کنه :|
یعنی میام تو وبتون یه چیزایی میخونم کلا هنگ میکنم مثلا مورد 2 پست قبلی انسانیت زیر سوال میره :|
3.تا الان بی نهایت ادم پول دار دیدم چه بسا که از مورد شما پولدار ترم بودند
ولی متاسفانه 90 درصدشون نه پداریه خوبی بودند نه شوهرانه خوبی :|
پول زندگی ساز هست ولی زندگی نیست
حالا جدا از این قضیه واسه شغل دومش یه دستیار خوب متعهد صادق و پر از فضایل اخلاقی و رفتاری سراغ دارم نمیخواد؟
4.پارتی. قرص .توهم .بالکن طبقه پنجم.مرگ. :|
واسه چی طفلک دختره این با این وضعیت فکر نمیکنم اصلا مرده خوبی واسه دختره میشده بگذریم که الان خیلی از پسرامون این طورین :|
همیشه برام سوال بوده چرا بعضیا از همجنسام نمیتونند سالم خوشگذرونی کنند :|

2.اژدها؟!!! دلت میاد؟!!!
3. آفرین. قشنگ گفتی. زندگی ساز هست اما زندگی نیست.
جدی میگی؟ حاضری بری پیشش؟
4. سئوال خیلی خوبیه. سئوال منم همینه.

سحر الف دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 11:40 ب.ظ

احمق حیوون صفت
اونا شوهرو بابا میخواستن
افرین جفت خان

اوهوم:(

دقیقا. به همین سادگی. ولی اون نمی فهمید:(

جفت جان. ج :دی

آیدا شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 03:24 ب.ظ

من وبلاگتون رو تازه پیدا کردم و حسابی از خوندن نوشته هاتون لذت بردم البته خیلی جاها هم ناراحت شدم با این داستان هایی که اتفاق میفته و خیلی دردناک هستن
فقط یک پیشنهاد داشتم البته خودتون بهتر می دونید، قالب ولاگتون یکم زیادی تیره است لینک ها و چیزهای دوروبر اصلا دیده نمیشن
موفق باشید

خوش اومدی آیدا.
خوشحالم که نوشته هامو خوندی و نظرتو نوشتی.
پیشنهادت کاملا منطقی و بجاست. گله چندنفر دیگه از دوستامم بوده. راستش دوماهی هست که تصمیم دارم قالب و ترانه رو تغییر بدم اما چون دلم میخواسته که حتما سلیقه جفت جانو لحاظ کنم و ایشون به شدت گرفتاره هنوز فرصت این کار پیدا نشده. امیدوارم بتونیم به زودی پیشنهادتو انجام بدیم

کــــاکتوس صــــورتی یکشنبه 8 شهریور 1394 ساعت 08:22 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com

میشه جفت جان با نچسب ما دوست شه؟ نه ولش کن نچسب میخورتش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد