روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. این دیپلمات متین مودب خوشرو ، نه مصدقه و نه امیرکبیر. مقایسه شون هم بنظرم فقط خوشمزگیه. ما مردمم که خوشششمزه! این حضرات هرکدوم جایگاه خودشونو در تاریخ پاره پاره این مملکت دارن. میدونین چیه؟ من الان اصلا ذوقمرگ نیستم. سی/یا/ست خییییییییییلی بازی داره. خییییییییییلی زیااااااااااد. سوابقی که از این بازیها میشناسم نمیذاره که مثلا امشب برم تو خیابون و بالا پایین بپرم از خوشحالی! همون دقایق اول توی نطق دوتا پرزیدنت ، اینقدر تضاد و تناقض شنیدم که فقط یه زهرخند زدم و رفتم یه کافی تلخ به خودم حواله کردم بلکه آروم بگیرم... که نگرفتم!

اما دلم میخواد بگم که علاوه بر ظریف ، از اشتون هم خوشم میاد. از موگرینی نیز. از مونیز حتی. از شرمن و صالحی ایضا. به ویژه از کری.

و از این بابت اصلا هم شرمنده نیستم :)


2. یه چیز دیگه هم که هست اینه که ما ملت کلا جوگیر و احساسی هستیم و این اصلا خوب نیست و بلکه بد هم هست و اساسا بسیار به ضررمونه :/


3. دارم سنگینی کتاب جدید رو با زور تحمل میکنم. با زوووووور...


4. گرسنگی ام ، قدیمی است. / به عشق که رسیدی ، قوت مرا با مشت و شتاب ، پیمانه کن. / از بد حادثه به سراغ تو نیامده ام. / از پیرهنت ، دستمالی میخواهم که زخم عتیقم را ببندم / و از دهانت ، بوسه ای که جهانم را تازه کنم.



نظرات 1 + ارسال نظر
اف چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 10:55 ق.ظ

منم حسم همینه
چه باحال که پست هامون عینه هم دیگه س!!!

چه حس بدیه. نه؟
من اینو دیشب (سه شنبه شب)حدود ساعت 8 نوشتم. تله پاتی داشتیم؟ تو کی نوشتی؟ الان میام میخونمت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد