روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

خب خب خب... زیتون تنبل اومد :دییییییی


1. چهارشنبه هفته قبل ، تولد عزیزدل من و ما بود. محمدرضا شجریان که به دنیا اومد تا صداش ، تسکین دلهای بی قرار باشه. مرد بزرگ آواز این مملکت خاموش. بانگ سبز گلوی طیف عظیمی از مردم که ادب و تواضعش محبوبیتشو صدچندان کرده. بزرگ هنرمند! دوستت دارم. تولد مبارکت ، شاد باد :***


2. کارگاه دختران برگزار شد. با لبخند به کارگاه وارد شدم و با بغض ، ازش خارج! چه مسائل بدی. چه دلهای رنجیده ای. چه مطالبات غریبی. چه خواسته های اندکی. چه دیدهای وسیعی. چه خطراتی. چقدر انرژی داشتن و چقدر افسرده بودن... سه ساعت کنارشون بودم و حرف زدن و حرف زدم و خواستن که جلسه دیگری هم داشته باشیم چون بازم حرف داشتن!

بعدش به سرپرست فرهنگسرا پیشنهاد دادم که یک کارگاه ویژه پدر و مادرهای این بچه ها بذارم. موافقت شد. لازمه. ضروریه. کاش که این پدر و مادرها فکر نکنن که علامه دهر هستن و نیازی به شنیدن ندارن!

یک ماهیتابه قشنگ مسی هم از فرهنگسرا هدیه گرفتم که رفقا پیشنهاد دادن توش هی خورش ماست درست کنم :دیییییییییی


3. پریشب تو خیابون یه هیوندای سفید بسیار زیبا دیدم که یه سگ پشملی مشملی خوشگل با صورت کوچولوش و چشمای کنجکاوش از سقف نیمه باز اتوموبیل تا کمر اومده بود بیرون و خیابونو تماشا میکرد. روی مچ دست آقای راننده هم یه دستبند طناب مانند طلا بسته شده بود و با سیگار روشنش تا آرنج از پنجره بیرون بود و دودش نصیب خیابون میشد. همه این تشکیلات یه طرف. وقتی رسیدم پشت اون ماشین ، دیدم که گوشه سمت راست شیشه عقب نوشته : یا اقدس یا هیچکس  :/


4. در مورد حوادث اخیر مکه هیچی غیر از ابراز تاسف ندارم که بگم. صرفا به اون دسته از عزیزان دلی که دهن مبارکشونو باز میکنن و میگن حقشون بود عرض میکنم که مرگ ، حق همه مونه و سر وقتش خدمت همه مون خواهد رسید. شخصا مدتیه که دیگه هیچ معنایی نمیتونم در حج و ایضا یک سری آیینهای سمبلیک مذهبی ، متصور بشم و به عنوان انسانی که در جامعه انسانی زندگی میکنه خودمو مسئول بهتر شدن اوضاع اطرافم میدونم با تمام توان سعی میکنم خوب زندگی کنم. فقط همین. و آسونم نیست البته :/


5. روانپزشک به یکی از همکارام تجویز مصرانه کرده که سه ماه دفتر و دادگاه نره. همکارم دچارافسردگی عمیق شده. دوست صمیمی شو تو دادگاه دیدم. سراغشو گرفتم. گفت داره به تجویز دکترش عمل میکنه. نگران خودم شدم :(


6. هما روستای عزیز رو هم از دست دادیم. خیلی دوستش میداشتم... :(


7. گاهی گذری وبلاگ هایی رو میخونم که دلم خیلی میگیره بخاطرشون. تو وبلاگ خانم متاهلی خوندم که هیچ رابطه جنسی با شوهرش نداره. خوندم که شوهرش مرتبا ابراز خرسندی و رضایت میکنه از زندگیش و از وجود این خانم تو زندگیش اما حاضر به رابطه جنسی نیست! واقعیتش اینه که برای شخص من (نمی گم برای ما خانمها چون من نماینده همه خانمها نیستم و از دل و روحیات همشونم خبر ندارم) رابطه جنسی فراتر از یک رابطه فیزیکیه. مسلما در فرایند اون رابطه ، لذت جسمانی هم اتفاق خواهد افتاد اما آرامش روحی و تسکین خلقی و حال خوبی که در پی یک رابطه درست و عاشقانه خواهد آمد ، اصلا و ابدا قابل قیاس با هیچ امر دیگه ای نیست و من هر چقدر فکر میکنم میبینم که نمیتونم مرتبا و روزانه ادعا کنم که از حضور مردی در زندگیم خوشحال و راضی هستم اما این بخش از رابطه رو از زندگی مشترک ، فاکتور بگیرم و حذف کنم. خیلی برام تاسف بار و دردناکه ، که خانمهایی شبیه این خانم که تعدادشون هم کم نیست روز به روز افسرده تر و سرخورده تر میشن ولی حاضر به هیچ اقدامی غیر از مصرف داروهای گیاهی و نهایتا مشاوره نیستن. میدونین چه آمار بالایی از پرونده های خانواده موضوعش تمکین هست؟ و میدونین نود ونه و نه دهم درصد ، خواهان اون دعاوی ، آقایون هستن؟ طی تمام سالهایی که مشغول وکالتم فقط و فقط دو نفر خانم رو در دفتر کارم دیدم که حاضر شدن به طرح دعوای عسر و حرج به استناد عدم حسن معاشرت که رابطه متعارف جنسی یکی از لوازم اونه. وقتی اون وبلاگو خوندم حقیقتا بغض کردم از حال و احوال زنی که روحیه خرابشو شرح داده بود و عاقبت کار که در توهم خودش با مردی غیر از همسرش هم آغوش میشه. کاش زنهای این سرزمین باور میکردن که سهم شون از همه چیز به اندازه مردان هست چون مثل یک مرد ، انسان هستن با حقوق برابر... دوباره حالم گرفت از یادآوریش...


8. ... دیگر به بخشی از تو قانع نیستم. آری! / با هرچه داری ، دوست میدارم مرا باشی / یک فصل از یک قصه؟ نه! این را نمی خواهم / میخواهم از این پس ، تمام ماجرا باشی...



نظرات 12 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 5 مهر 1394 ساعت 11:18 ب.ظ

1. امیدوارم تا زمان هایه بسیار دور بتونیم از صداشون فیض ببریم :)

2.به نظر من پدر مادر ها بیشتر نیاز به این کارگاهایه اموزشی دارند تا فرزندان :دی
کاش غرورشون یا هرچیز دیگه ای مانع از حضورشون نشه
3.اقدس :)))))))))))))))
4.با توجه به مطالبی که قبلا ازتون خوندم فکر میکردم جز همون دسته افرادی که گفتید باشید اما الان میبینم طرز فکرتون خارج از مسائل دینی بسیار قابل تحسینه همه ما مسئول بهتر شدن اوضاع اطرافمون و جامعمون هستیم
هر چقدر میشناسمتون بیشتر شیفته افکارتون میشم
5.دیگران دیگرانند و شما شما
اصلا نگران نباشید با انرژی ادامه بدید :)
6.روحشون شاد
7. اکثریت خانم ها بر این باور رسیدند که حقوقشون با مردان مساویه ولی در بعضی موارد مثل این قضیه خانم ها از حقشون گذشت میکنند تا به ارزشهاشون مثل خانواده یا.... ضربه وارد نشه چیزی که در اقایون کمتره
چیزی که الان منو ناراحت کرد اینکه که در اقایون هم این نیاز کمتر از خانما نیست این قضیه مشکوکه بویه بد خیانت به مشام میرسه :|

1. آآآآآآمییییییین.
4. نمیدونم منظورتون مطالب کدوم مقطعه. درهرحال هیچوقت شیفته افکار کسی نشو وگرنه نمیتونی نقدش کنی. تو چشمت بت میشه. مقدس میشه. شیفتگی ، خطرناکه نیما.

5. مرررررررسی دوست خوب

7. اتفاقا اکثریت شون هنوز بر همون سبیل سابق هستن متاسفانه. اون قشری که به این باور قلبی رسیدن اینقدر برچسب میخورن که گاهی دلسرد میشن
این کیس خاص که تعریف کردم سابقه خیانت هم داره اتفاقا! به قول یه دوستی مگه میشه یه مرد ، سردمزاج باشه اونوقت علاوه بر همسرش ، دوست دختر هم داشته باشه؟ مگه میخواد کلکسیون زن ، گردآوری کنه؟!...

دل آرام یکشنبه 5 مهر 1394 ساعت 11:38 ب.ظ http://delaram.mihanblog.com

1- آواز دستان عشق همیشه بر طنین باد ...
زاد روز شما نازنین رو نمیدونم که بیام با کیک و شیرینی جهت عرض تبریکات عمقی و روحی و صمیمانه و خالصانه ...


2- حرفی ندارم... یعنی نمیتونم چیزی بگم


3- حالا این یه ماجرای جوات و عشقیه .. ماه محرم نزدیکه پشت این شاسی ها و کاپتاژها ملی شعار های مذهبی رنگ پاشی میکنن ... اونها رو نمیشه هیج جوری توجیه کرد.. ( بگذریم )


4- خدا به بازماندگانشون صبر بده ... سخته باور کردن و تحملش


5- افسردگی وحشتناکه ... خیلی ی ی ی ی ی ی

6- روحش قرین آرامش ابدی ...

7 - در مورد این هم نمیشه حرفی زد. گو اینکه اگر زنی از نظر جنسی دچار سردی بشه فی الفور و بی اتلاف هیچ آنیه از زمانی آقای محترم معشوقه ای انتخاب میکنن و استدلالشون هم عدم رضایت جنسی خواهد بود و همه هم مهر تایید و دلسوزس خئاهند کوبید زیر بیاناتشون... ( بماند )

8- آقا جان !! شنیدی که ؟؟ تمام ماجرا باش وگرنه با من طرفی ! همین که زیتون بانو گفت .. خلاص ...

1. آآآآآآمییییین.
14تیر

3. زدی تو خال. دقیییییییقا

7. کما اینکه خییییلی وقتها خانمه هیچ مشکلی هم نداره و باز هم آقای نامحترم به انتخاب معشوقه و بعضا معشوقه هاااا مشغوله.... اوهوم. بماند...

8. گاهی هم مخاطب ، خانم جانه. والا. بهرحال مخاطب ، با جفتمون طرفه

سحرالف سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 03:14 ب.ظ

شجریان که اصلا یه وضی....خواب من و قرار من....

این خانم متاهل وبلاگی خیلی ناراحتم میکنه خیلی...فشار زیادی روشه طفلک...

بت محبوب من...

اوهوم. ناراحتم برای ایشون و خانمهایی با وضعیت مشابه.

شبنم سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 03:14 ب.ظ http://www.funinourkitchen.ir/

تازه پیدات کردم. و خوشحالم که وبلاگتو دیدم. کم کم آرشیوتو می خونم تا باهات بیشتر آشنا بشم.

هورررررررررا..... من عاااااااااااااااااشق اشپزی هستم. خوش اومدی شبنم جان. حتما از تجربیاتت استفاده خواهم کرد

زهرا فرفری سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 06:09 ب.ظ

سلام زیتون عزیز،
1. آلبوم نوا رو از ایشون خیلی دوسدارم... لطیف ترین و عمیق ترین عاشقانه ای که شنیدم...
2. تا رسیدم به ماهیتابه، گفتم شاید در ادامه میخوایی بگی که اون ماهیتابه مسی هم برا پدر مادرایی که فکر میکنن نیازی به شنیدن ندارن و بامزه شد.
3و 4. برا بند 3 خندیدم اما بند 4 باز برد توو بعض خشن و سنگین این چند روزه. با اینکه هیچ اعتقادی به این قضیه ندارم، چون معنایی برام نداشته اما اتفاق اخیر یه بغض سنگین تلخی داره که این روزا خیلیامون داریم و شاید فاجعه عمر من و همسن و سالام باشه... خیلیا دیگه نمیتونن بخندن..
5. با این نگاه صریح و واقع بینی که داری و همینطور دل مهربونت، خیلی سریع جا باز کردی توو دلمون. میدونم که حواست به خودت هست اما بیشتر از قبل مواظب باش.
6. الان فهمیدم و بغضه شکست. خوشم میومد از ایشون..
5. این بند، همون دلیلیه که باعث میشه ازت انرژی بگیرم زیتون.
ارادتمند

و بر تو زهرای عزیزتر.

1. ایشون بی شبیهه. زنده باااد.
2. واسه اون مدل پدرمادرا ماهیتابه مسی کمه والا. با یه چیز دیگه در خدمتشونم
5. مرسی از لطفت عزیزم
5. منظورت 7؟
قربان تو دوست مهربون

ما بیشتر.

زهرا فرفری چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 12:16 ب.ظ

آره دقیقا بند 7 .

عزیزی هااااا

مگهان چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 05:40 ب.ظ

حقیقتش منم خواننده خاموش ایشون هستم و خیلی با خودم فکر کردم ، حس کردم واقعا شاید همسرشون شیطنتی جایی غیر از خونه می کنن .
وگرنه واقعا خیانت به این راحتی اتفاق نمیفته. دلیل محکمش اغلب نیاز شدید و هوسه !
ایشون که کلا بی نیازن ... چرا با دیگران در ارتباط بودن؟

آره. درسته. مدل اینجور زندگیها مدل قشنگی نیست. دردناکه

دلارام یکشنبه 12 مهر 1394 ساعت 10:18 ب.ظ

شوهر خواهر من به اندازه انگشتان دست با خواهرم همبستر شدوتعداد بسیار زیادی دوست دختر وزن متاهل دور وبرش بودند نه اینکه رابطه داشته باشد چت میکرد ودل وقلوه میگرفتند به جاش خودارضایی میکرد
یه شب هم دست خواهرم را گرفت واز خونه بیرونش کرد بدون بچه تا به عشق هاش برسه

آخ...
خودارضایی که داستانها داره...
خواهرت ضرر نکرده. بهتر. اون که اسمش زندگی نبوده. همخانگی با یک جانور بیمار بوده.

آیدا (چپ دست) دوشنبه 13 مهر 1394 ساعت 12:58 ق.ظ http://chapdast98.blogsky.com/

5. مامانم امروز میگفت با خانوم همسایه پایینی که وکیله صحبت میکرده و اون بهش گفته خیلی وضعیت پرونده ها وحشتناک و اعصاب خورد کنه و میخواد یه مدت استراحت کنه !!
مواظب خودت باش .. واقعا کارت سخته ... البته به نظر من روحیه ها و گنجایش ها و تفکرات متفاوتی وجود داره و هیچ کس نمیتونه خودش رو با دیگری مقایسه کنه .

6. روحش شاد ..نازنین بود.

7.جالب بود جواب چند تا از سوالهامو گرفتم .. واقعیتش رو بخوایی این مساله برای من هم خیلی مهمه اونقدر که یه وقتایی فک میکنم چرا باید انقدر مهم باشه و بعد با خودم میگم چرا نباید باشه !!
چی گفتمم

5. من نمیتونم استراحت کنم. باااید کار کنم. وضعیت همونجوره که همسایه مامانت گفته.
7. مسئله بسیار مهمیه آیدا. خیلی مهم.

آقـــ مسعودــــا چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 06:34 ق.ظ

1تبریک فایده نداره
شیرینی باید بدید

2مگه چه مسائلی مطرح شد
من خورشت ماست خیلی دوست دارم
غیر ممکنه برم رستوراهای اصهان خورشت ماست سفارش ندم

3خب اسم عشقش اقدسه عجبا
به اسم نیست که

4 خدا به خانوادهاشونصبر و تحمل بده

6 روحش شاد

1. دیر اومدی تموم شد
2. اصن افتضااااح بود. دلم درد گرفته بود واسه بعضیاشون...
"رستوراهای اصهان" همون رستورانهای اصفهانه؟
3. آره خب

mehrnoosh سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 10:03 ب.ظ http://www.khurshidejavedan.blogsky.com

7بسیار غم انگیز بود و دردناک
8 بسیار ارام بخش بود

خوش اومدی. اسم بهترین دوست من ، مهرنوشه

زن عاشق سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 06:02 ب.ظ http://zanashegh

7: :'(



خوش اومدی زن عاشق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد