-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 اردیبهشت 1392 16:13
1. جلسه دوم صبح ، یه مشاوره اختصاصی بود. دردناک بود... 2. بعدش پاتوق و اینا. جداگونه سرجای خودش مینویسم. 3. امشب میریم واسه انتخاب سینک و شیرآلات. 4. نزدیک دفتر ، یه بنر دیدم روش نوشته بود: جشن ویژه بانوان. همراه آوردن کودکان پسر بالای دوسال ممنوع!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 اردیبهشت 1392 08:52
1. الان از جلسه مدرسه برگشتم. بچه ها رو با امر شریف و خطیر وکالت آشنا نموییدم:دی سئوالهای خیلی جالب و بعضا نگران کننده ای پرسیدن... 2. دیشب تا نصفه شب به انتخاب کاشی و سرامیک واسه کف سالنها و سرویسها و آشپزخونه مشغول بودیم. سرمو که گذاشتم روی بالش نفهمیدم چی شد تا خود صبح! 3. به یکی از دوستان که متخصص طلا و جواهره ،...
-
دگرگونه بیست و چهار
یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 17:50
. .. وَالَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا ذَلِکُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (3) فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّینَ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 16:30
1. پیرو جلسه هفته قبل مشاوران ، امروز یه دعوت داشتم برای فردا که در جمع دانش آموزان دبیرستانی که در آستانه انتخاب رشته هستن درباره حرفه وکالت صحبت کنم. اوکی. پذیرفتم. 2. قبل از ظهر ، یه زنبور قرمز کشتم اندازه یه موش. از اون موقع حالم گیجه! 3. یه طرح تازه واسه یه قسمت از خونه به ذهنم رسیده. باید به دیزاینر اطلاع بدم....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 اردیبهشت 1392 18:04
1. همچنان که برخی دوستان مطلعید :دی دفتر من طبقه سوم یه مجتمع تجاری اداریه. آقا یه واحد خالی ، نبش ورودی مجتمع بود. یه دوهفته ای میشد که داشتن تغییر دکور میدادن و یه طرح عجیب غریب روش پیاده کردن و ما مونده بودیم که توی اون یه وجب جا چی میخوان راه بندازن. از بیرون همه شیشه ها رو با دیوارپوش طرح چوب گرفتن و تاریک تاریک...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 اردیبهشت 1392 07:53
1. صبح پنج شنبه در جلسه مشاوران ، اتفاقات بسیار جالبی افتاد. بعضی از اساتید ، طفلکیها خودشون کوهی از مشکلات بودن... 2. پنج شنبه شب رفتیم کوهستان، رصد ماه و زحل. زیبا بود... 3. دیروز صفحه گوشی دخترم شکست. خب... نمیدونم... 4. همسایه مون فوت کرد. دیروز فقط صدای قرآن می اومد... 5. الان باید برم دادگاه و استدعا!!! کنم که...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392 15:49
1. فردا صبح باید در جمع همه مشاوران روانشناس شهر صحبت کنم و با ادب و احترام بهشون یاد بدم که پا تو کفش وکلا نکنن! از طرف واحد مشاوره آموزش و پرورش دعوت شدم. خدا به خیر بگذرونه. 2. امروز عصر اولین جلسه ذره بین در سال جدید خواهد بود. 3. هرچی زنگ میزنم به موبایل کارشناسی که باید روی اصالت خط موکلم نظر بده خاموشه. نکنه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 اردیبهشت 1392 16:48
آنچه در ذیل میخوانید خلاصه مکالمات حضوری من با دیزاینر دوم در محل پروژه بعد از بازدید کامل از همه جا میباشد! :دی ایشون: خب! اینجا "باید" تی وی روم بشه با یه سری راحتی پر از کوسن. اینجا و اینجا و اینجا "باید" فلاورباکس بزنیم. اینجا رو "باید" پوستر کار کنیم. کف که کف پوش میشه. اونجا و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 16:48
1. توسط دوستی که دیزاینر دیروزی رو معرفی کرده بود مطلع شدیم که ایشون ناراحتی کلیه دارن و دیشب تا اطلاع ثانوی بستری هستن! دیزاینر دیگه ای یافتیم و برای فردا قرار گذاشتیم. از ادبیاتش موقع تماس اصلا خوشم نیومد. اما تحمل نمودم:( 2. پیشنهاد بزرگ و جالب قبل از عید یادتونه؟ امروز تصمیم نهاییمو که عرض یک دقیقه از مثبت به منفی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 18:18
1. امروز یه رای خوب گرفتم. خوشحالم واسه موکلم که پدرشوهرش اینقدر مهرشو نداد تا مرد و بعدش هشت تا ورثه ، زمین موکلمو بالا کشیدن اما حالا اون معامله رو باطل کردیم. 2. قبل از عید یه خونه بزرگ خریدیم با همون نقشه ای که چندسال دنبالش بودیم. امروز ، یه دیزاینر بردم و براش توضیح دادم که میخوام کجاشو چجوری بازسازی کنم. وسط...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 فروردین 1392 19:40
همکارم زنگ زد. از صداش فهمیدم حالش گرفته. دلش میخواست درد دل کنه اما نمیکرد! گفت: منشیم اینجاس. گفتم: بلند شو بیا پیشم. اومد. حرف زدیم. گریه کرد. قهوه خوردیم. وقتی داشت میرفت حالش بهتر بود. گفت: وسط اون جنگ اعصاب ، خیالم راحت بود که تو هستی! پ.ن 1. خدایا شکرت اگه خیال کسی بابت بودن من ، راحته. 2. خدایا میشه لطفا خیال...
-
دگرگونه بیست و چهار
شنبه 24 فروردین 1392 17:35
... وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ... پ.ن 1. مکررا در جای جای قرآن آمده. 2. امیدوارم فهمیده باشی که خدا داره چی بهت میگه. این همون خداییه که به خداوندیش قسم میخوری.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 فروردین 1392 19:19
-
سال نو مبارک...
دوشنبه 21 اسفند 1391 17:24
سلام به همه. این آخرین پست سال جاریه ، چون دارم میرم مسافرت. از الان سال جدیدو به همتون تبریک میگم. به دوستای خوبی که قبلا داشتم و هنوزم دارمشون. به دوستای نازنینی که امسال باهاشون آشنا شدم و امیدوارم که سال بعد هم ، همراهیم کنن. برای همگی آرزوی بهار پربار و روزگار شاد می کنم. از خدای مهربون بخشنده ، واسه تک تک شما ،...
-
دگرگونه بیست و سه
یکشنبه 20 اسفند 1391 19:26
...وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا... پ.ن 1. آیه 63 سوره مبارکه فرقان. 2. خدایا کمکم کن که بیش از پیش بنده تو باشم.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 اسفند 1391 17:29
تاحالا پیشنهادی بهتون شده که میدونین از حد توان و انرژیتون بالاتره و ضمنا مسئولیتش خیلی سنگینه اما دلتون میخواد تجربه ش کنین؟ یه پیشنهاد جالب دارم با شرایطی که گفتم. چیکار کنم بنظرتون؟؟؟ آیا ممکنه توان و انرژیمو دست کم گرفته باشم؟ ریسک کنم؟! پ.ن لطفا جزئیاتشو نپرسین حتی تو، چون سکرته. پیشنهاد دهنده گفته سکرت باشه و من...
-
دگرگونه بیست و دو
چهارشنبه 16 اسفند 1391 16:03
... چنین نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند ... پ.ن 1. مصرعی از "حافظ". 2. امیدوارم.
-
پاتوق شش
دوشنبه 14 اسفند 1391 19:15
سلام. یادتونه هفته قبل چون جلسه ویژه داشتیم نتونستم برم پاتوق؟ خب... این هفته دوست روانشناسمون و یکی دیگه از رفقا لطف کردن و خلاصه بحثی که من غایب بودم رو دوباره توضیح دادن. بنابراین الان هم پاتوق امروز رو براتون مینویسم و هم مبحث روانشناسی هفته قبل رو. امیدوارم استفاده کنین. امروز در پاتوق: 1 . طبیعت سردوگرم مزاجی و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 اسفند 1391 17:50
لوله ماشین ظرفشویی نشتی داشت. تماس گرفتم که بیان درستش کنن. تعمیرکار ، دختر کوچولوشو با خودش آورده بود. دست دخترکو گرفتم با خودم از آشپزخونه آوردمش بیرون. یه ظرف بستنی و بیسکوییت براش آوردم. واسه اینکه خجالت نکشه ، سر حرفو باز کردم: من: چند سالته خاله؟ اون: پنج سال. من: چقده خوشگلی. اسمت چیه؟ اون: الهام. من: ماشالا....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفند 1391 19:57
تنهایی من ، معصوم است. از آنها که دست خیالت هم حتی به آن نخواهد رسید. نگاه بازاری ات را جمع کن و برو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفند 1391 17:39
من از گراز وحشی میترسم. از مار بوآ هم میترسم. تخفیف؟؟؟ باشه. از سوسک هم میترسم. وقتی کسی میگه از فلان "آدم" میترسه ، با خودم میگم یعنی طرفش در حد گراز وحشی یا مار بوآ یا حداقل سوسکه؟! اومده نوشته: (...من ازش میترسم ، نذار بفهمه که منم!...) خب... متاسفم براتون. برای هردوتون. هم تو که آدمی و از یه آدم میترسی و...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 اسفند 1391 16:43
یه اتفاق جالب واسه من افتاد که براتون میگم. شاید شماها رو خندوند! مدتی قبل ، سردفتر یکی از دفاتر ازدواج و طلاق شهر ما فوت کرد. دفاتر ازدواج مربوط به دفتر اون مرحوم واگذار شد به دفتر دیگه ای که به کفالت از ایشون ، امور خیر ملت سروسامون بگیره! خلاصه... موکل من که داره از همسرش جدا میشه و سند ازدواجش پیش همسرش هستش و ما...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 اسفند 1391 17:03
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 اسفند 1391 16:58
هفتم اسفند مبارک به امید آزادی وکلای دربند و ترمیم بالهای شکسته فرشته عدالت.
-
دگرگونه بیست و یک
چهارشنبه 2 اسفند 1391 19:30
.....مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ....... پ.ن 1. آیه شریفه ای از قرآن. 2. مرسی خداجونم. 3. خدایا کمکم کن تا ایمانم ، نام و نان برایم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 اسفند 1391 18:10
جای دوست من خالیست. دوست من خنده رو بود. فعال بود. سرزنده بود. صاحب فکر بود. قلم داشت. دوست من شعر میگفت اما پاداشش ، ناسزا بود. دوست من درد داشت. غصه داشت. میخندید اما دلش پر از گلایه بود. دوست من تسلیم نبود. از همه بی انصافی ها و تبعیض ها شاکی بود. دوست من چادر رنگی می پوشید. زنگ موبایلش ، آواز مدرسه موشها بود. دوست...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 اسفند 1391 18:58
یکصدوسومین سالگرد تاسیس نهاد وکالت دادگستری در ایران و شصت و یکمین سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و آغاز هفته وکیل مدافع مبارک باد. پ.ن 1. روح دکتر مصدق شاد. 2. خوشحالم که خدا هم وکیله!
-
پاتوق پنج
سهشنبه 1 اسفند 1391 17:02
سلام. دیروز خیلی درگیر بودم و فرصت نشد که گزارش پاتوقو براتون بنویسم. الان اومدم که جبران کنم . خب... دیروز در پاتوق: 1. نقد کارگاه ذره بین هفته قبل. 2. قوانین یک روزه! 3.حال کارکردن ندارم! 4. طب سنتی ، ارتباط مستقیم با اقتصاد و 30یاست دارد. 5. سرطان سینه و سرطان رحم. یه خبر خوب: با یه دوست جدید آشنا شدم که کارشناس...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 بهمن 1391 18:56
نصفه شب یکی از رفقای اهل دل و اهل حال بیخوابی گرفته بود. از اتفاق منم فراموش کرده بودم موبایلمو آف کنم. مسیجش رسید که: من آدمی هزار ساله ام که هزاران بار گریخته ام ، به هزار غار پناه برده ام و هزاران بار به خواب رفته ام اما هر جا که رفته ام ، دقیانوس نیز با من آمده است . من خوابیده ام و او بیدار مانده است . دیگر اما...
-
دگرگونه بیست
دوشنبه 23 بهمن 1391 17:10
... خودت میدونی عادت نیست... پ.ن 1. ...فقط دوست داشتن محضه... قسمتی از ترانه بسیار زیبای معین. 2. منتظر گزارش "پاتوق" نباشین. کار مهمتری داشتم. فرصت نشد برم اونجا. 3. خودت میدونی عادت نیست؟؟؟