روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

دگرگونه دو

(اثری از جناب فاضل نظری)

در شب باران ، به خاک ریخته گاهی

بوسه ابری که دل سپرده به ماهی

خط به خط سرنوشت من ، مژه توست

زندگی کوه بسته است به کاهی

زلف تو و عمر من ؟ چه راه درازی!

چشم تو و حال من ؟ چه روز سیاهی!

مسئله مرگ و زندگی ، نظر توست

می کشی و زنده می کنی به نگاهی

حق من این زندگی نبود خدایا!

جان مرا زودتر بگیر الهی.

زیتون یکشنبه 22 اسفند 1389 ساعت 11:45 ق.ظ

نظرات 3 + ارسال نظر

مینا یکشنبه 22 اسفند 1389 ساعت 11:47 ب.ظ

]سلام
چرا پس صندوق سایت درست نمیشه بتونم پیام بدم؟[:S001:

چه شعرای قشنگی
مرسی که ما رو شریک میکنی توی احساسات قشنگت

خوشحالم که بیشتر توی نت هستی و ممنونم که وبلاگم رو میخونی و حضور گرم و مفیدت رو اعلام میکنی
مبارک باشه کیس جدید

سلام گلم. به شبنم جون مشکلتو میگم. امیدوارم درست بشه.... مرسی که میخونی و میای

سید جمال طباطبایی ازاد دوشنبه 23 اسفند 1389 ساعت 08:22 ق.ظ http://ostadvashagerd.

راستی می دونی اسم شرکت من زیتون است و سلیقه هامان هم یکی است همین ادرس ایمل من را یدون اینفو وارد کنی وارد وبلاگ شغلیم میشوی بگذریم
روزی در طوفان البکاه کتابی بسیار قدیمی که در دوره قاجار نقل محافل ادب بوده و پیر مردهای قدیمی حداقل 80 ساله ها سایه خیالی از این کتاب که توسط پدر بزرگانشان خوانده میشد را دارند خواندم که در زمان نزدیکی ظهور امام زمان عجل الله همه چیز معکوس میشود
مردان لباس زنان می پوشند خود را می ارایند
هرکس نامرد و دروغ گو است او را فردی لایق میداند و خوبان را خر می شمارند
کودکان بر بزرگان سیطره پیداکرده زمام امور بدست زنان است
و.... الا ما شاالله
بیست سال پیش در ده 60 به این کتاب خندیدم و ان را افسانه پنداشتم ولی اکنون ایمان اوردم همین

به وب شغلیتون هم سر خواهم زد دراولین فرصت... به زیتون به دلایل بیشمار علاقه وافر دارم! ...تا اونجا که من یادمه بیست سال پیش هم درغگوها لایق فرض میشدند! چندسال ایران نبودین؟!... بازم منتظرتون هستم.همیشه بیاین.قدمتون سر چشم من.

سید جمال طباطبایی ازاد شنبه 13 فروردین 1390 ساعت 12:46 ب.ظ http://ostadvashagerd.persianblog.ir

زیبا بود خواهشمندم بازم از او بنویسید اگر ممکن است ممنونم

حتما خواهم نوشت چون عاشق غزلهای ناب ایشون هستم