روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. دو سه روزه که یه برش نون از سهم صبحونه م کم کردم و به جاش تو لیوان شیرم ، سریال میریزم و لذت میبرم :*
با جایگزینی ، خودمو از همه چیزهایی که دوست دارم بهره مند میکنم بدون ترس از اضافه وزن :)

آقا محرومیت از غذا وحشتناکه. خداوند به همه بیمارانی که پرهیز اجباری دارن شفای کامل بده. آآآآآآمین.


2. موکل جدیدم که دارم پرونده طلاق شو پیگیری میکنم ، بیست روز از زیتونک کوچیکتره :"(((


3. من عاشق سبزی خوردن هستم. عاشق که میگم یعنی عاشقااااا. سر کوچه مون یه تره باری اومده که هر روز ساعت 7:30 صبح ، بار سبزیجات تازه میاره :)))


4. پنج شنبه شب گذشته ، واسه خرید و تماشای کاجهای زیبای کریسمس و پاپانوئل های دوست داشتنی ، رفتیم سمت خیابون نظر. شرقی و غربی و میانی. پارکینگ همیشگی رو رفتیم داخل و به محض استقرار ، دیدیم که دود داره از تو کاپوت گاری کوچولو میزنه بیرون :/
پیاده شدیم و دیدیم تموم ضدیخش داره میریزه پایین.
مسئول پارکینگ که دود رو دیده بود ، اومد و آب ریخت و به رادیات ور رفت و یه آقای مسن بسیار مودب و مهربون اومد و از ماشین خودش ابزار آورد و کلی به ما لطف کردن و وقت گذاشتن و خلاصه بعد از نیم ساعت گفتن که شما برید و تا برگردید دیگه اوکی شده و مشکلی نیس.
ما هم رفتیم و کلی از دیدن سمبلهای سال نو کیف کردیم و حس خوب اهالی ارامنه منتقل شد بهمون و خرید کردیم و چیزای خوشمزه خوردیم و... به امید اینکه گاری کوچولو مشکلش حل شده برگشتیم پیشش.
همین که از پارکینگ اومدیم بیرون ، هنوز به حکیم نظامی نرسیده بودیم که دوباره دود کرد :@
جلوی یه موسسه زبان که در حیاطش باز بود ، پارک کردیم و رفتیم داخل. مسئولش یه آقای جوون مهربون بود که اومد و هرکار بلد بود کرد و نهایتا گفت با این وضعیت نمیتونید برید. باید تعمیرکار بیاد اینجا :|
خودش زنگ زد سایپاسیار و بعدش سایپا به من زنگ زد و مشخصاتو با خودم چک کرد و یه تعمیرکار فرستاد.
ایشونم اومد و مریض مونو ویزیت کرد و گفت یا باید ببرمش نمایندگی یا بکسلش کنیم تا خونه تون.
از اونجا که دل خوشی از نمایندگیهای سایپا نداشتم و ضمنا یه تعمیرکار شریف و متشخص آشنا داشتم ، گاری کوچولو رو بکسلش کردیم و به تعمیرکارمون زنگ زدیم و لطف کرد ساعت یازده شب اومد گاراژش و یه بررسی کرد و دید که بـــــــــــــــــــــــــــــله ، رادیات ترکیده :(
خلاصه عزیزمونو سپردیم به متخصص و رفتیم خونه و دیروز رفتیم تحویلش گرفتیم و یک مبلغ هنگفتی بابت همون ایراد و ایضا چک آپ کلی زمستانه ، پیاده شدیم و خدا رو هم هزاربار شکر کردیم که خودمون سالمیم و پول هست و همین دیگه :%


5. یه کوچه نزدیک دفتر هست که هم توش جای پارک داشت و هم وسط کوچه ، یه زمین نساخته بود که پارکینگ خوبی بود. ظاهرا مالک زمین ناراضی بوده از این قضیه. البته هیچ تذکری هم مبنی بر اینکه" پارک نکنید" روی دیوارهای زمین نزده بودند. بهرحال امروز با صحنه دلخراش دیوارکشی مواجه شدم و معلوم نیس که سرسیاه زمستون جای پارک به راحتی پیدا کنم یا نه.


6. فردا صبح ، دادگاه :)



نظرات 11 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 15 دی 1393 ساعت 08:10 ب.ظ http://marmaraneh.blogfa.com

سلام زیتون خانم خوش غذا، انشالا هر غذایی را با لذت بخوری و وجودت سالم باشه.
من هم سبزی خوردن دوست دارم شدید ولی متاسفانه اطرافمان سبزی فروشی که سبزیهاش را دوست داشته باشم ندیدم.
خرابی ماشین خیلی بده، چه خوب که تعمیرکار آشنا و خبره سراغ داری، من و همسفر آنقدر توی تعمیرگاهها کلاه سرمون گذاشتند‌، یک‌خوبش را که گیر میاریم دودستی بهش میچسبیم و دیگه ولش نمیکنیم.
خدای زمستون سیاه،هوای آدمها را داره، جا پارک هم پیدا میکنی، نگران نباش.

سلام مرمرخانوم مقتدر
اصن بگو شکمو. خوش غذا چیه؟

سبزی خوردن که عشقه
آره من خداروشکر یه مکانیک خوب و یه تعویض روغنی خوب دارم. با انصاف و چشم پاک

مرسی عزیزم

رها آفرینش دوشنبه 15 دی 1393 ساعت 10:29 ب.ظ

ای بابا ماشین شما هم؟ مال ما هم مشکل رادیاتور و ترموستات و سرسیلندر داشت دیگه کلا سرویس شد...
- چه بده که آدم جای پارک به اون راحتی رو از دست بده

چقدر هزینه ها رفته بالا رها

خیلی خوب بود. هیچوقت غصه جای پارک نداشتم

mika دوشنبه 15 دی 1393 ساعت 11:50 ب.ظ http://mika-majd.blogfa.com

سلام علیکم زیتون بانوی پر فعالیت
1-نه بابا زیتون بانو همه چیز بخور ورزش و پیاده روی بکن خدا بده برکت انقدر پیاده روی میکنم روزایی که با دوستام میرم بیرون جا می مونن انقدر داد میزنن میگن پا درد گرفتیم طفلیکا پیر زنن دیگه جون تو بدن ندارن که
2-دور از جون زیتونک
3-منم عاشق مغازه تره بارم انقد بوووووش رو دوست دارم حیف نمیشه وگرنه تره بار میزدم فک کن من با چکمه ی پلاستیکی
4-انقدر پز اون نظرتون رو نده یه مانتو مناسب توش پیدانمیشهخداروشکر ایشالا همیشه سلامت باشید سلامتی بزرگترین نعمته جای پول پر میشه
5-آخی حالا گاری رو کجا بزاری ؟؟؟از فردا ۵صبح ببر ماشینو یجای دیگه پارک کن بخاطر جای پارک نخواب زیتون بانو
6-بسلامت اینجا آیکون آب نداره بریزم پشت سرت
آهااااا سوال اصلی پیکو پف خوردی؟اگه اونو خوردی تا یه چیز جدید معرفی کنم

و علیکم السلام

1. الان فرصت پیاده روی ندارم. صبحا از پنج بیدارم. مدتی قبل پیاده روی یکساعته صبحگاهی رو طی بیشتر از یکسال تجربه کردم. عااااااااااااالی بود. ولی الان خیلی قشنگ و راحت با کالری شماری وزنم کاملا نرماله
ظاهرا فقط خودت دخترکی. بقیه همه از دم هافولی مافولی؟

2. مرسی. دور از جون و روح همه دخترا و پسرای کشورم

3. میکا سبزی فروش... بله... سبزی کم فروش ... بله....

4. بابا چه پزی فقط خواستم بگم رفتیم سمت رفقای مسیحی. جلفا و اونطرفا البته که اگه چشم بصیرت داشته باشی فروشگاههای خوبی داره. همه چیز مربوط به همون بصیرته

5. امروز که جا بود. فردا رو خدا بزرگه

6.

واااااااای یادم رفت اصلا میزنم الان تو لیست کارام

عمو سه‌شنبه 16 دی 1393 ساعت 10:59 ق.ظ

ممنون به خاطر عکس پاپانوئل
باز شکر خدا ماشین درست شد... یه جوری شده که به مرگ گرفتن به تب راضی شیم آبجی
امروز یکم بهم ریختم سره این قضایای اضافه کاری و غیره
روز شادی داشته باشین

خواهش میکنم آقاداداش
جاتون سبز بود

آره واقعا. شما که دستت تو کاره

امیدوارم الان که عصره اوضاع بسامان شده باشه
بیام ببینم عصرونه چی دارین

مگ سه‌شنبه 16 دی 1393 ساعت 01:48 ب.ظ

وااای خیابون نظر : )

وااااای آهنگ وبلاگتون ...
وای وای وااای ...
این آهنگ منو می کشه ...

سلااااااااام مگهان
خوش اومدی دوست عزیز

نکنه تو هم گیسو به باد دادی؟

شهرزاد سه‌شنبه 16 دی 1393 ساعت 03:37 ب.ظ http://fartooclose.blogsky.com

سلام
بوی نویی شنیده گاری کوچولو، انشالا به زودی تبدیل به شاسی بلندی، شاسی کوتاهی چیزی میشه ؛)
زیتون جان برو خداروشکر کن این خودروهای وطنی از أنبار تی ان تی خطرناکترن

سلااااااام شهرزاد جانم
خوبی؟ برگشتی؟
چقدر دلم تنگ شده بود برات
مرسی که اومدی

آقا سی کیلومتر تو پراید شاسی بلند نشستیم
بکسل که شد یک متر از سطح زمین اومده بود بالا
خدا از دهنت بشنوه. خیلی وقته تو فکر تعویضش هستم اما شرایط مزتب تغییر میکنه و امور مهمتر پولها رو ناپدید میکنه

سپیده سه‌شنبه 16 دی 1393 ساعت 08:05 ب.ظ

سلام زیتون جان
من معمولا از سیستم محل کارم مطالب شما رو میخونم.امروز که از منزل وبتون رو باز کردم.
یهو صدای قشنگی اومد.
واقعا لذت بردم از موزیک. چقد آهنگ قشنگی انتخاب کردی خانوم وکیل
ماچ ماچ از راه دور

سلام شیطون بلا
خوشحالم که پسندیدی
خوبی؟ روبراهی؟

مگهان چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 12:51 ق.ظ

نمی دونم : ) ...
اما در کل این شعز منو یاد خودم میندازه ؛-) !

سپیده چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 10:40 ق.ظ

ممنون خوبم عزیزم.
یک پروژه برداشتم(ربطی به بیمه نداره و مال درسمه)درگیره اونم
دیشب که تا دیر وقت بیدار بودم و درگیرش فقط همین آهنگ کولی رو گوش کردم و آروم آرو مکارهام رو با آرامش انجام دادم
رفتم آن سوار کولی...

خداروشکر که خوبی

موفق باشی

asmani چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 09:21 ب.ظ http://asmani1111.blogsky.com/

سلام
1- این سریال چی بود میریزید تو شیر؟ خارجی باشه یا ایرانی؟ دوبله باشه یا زبان اصلی؟ به نظرم این محرومیت های غذایی رو بزاریم کنار از همه چی بهتره تن سالم رو میخوایم ببریم زیر خاک چکار
2- باعث تاسفه کمی گذشت طرفین تو زندگی معجزه میکنه
3- ای سبزی خور کدوم سبزی رو بیشتر دوست داری؟
4- امان از این نظر منم خاطره خوشی از چهاراه نظر ندارم دست رو دلم نزار پس حسابی خوش گذشته و خوش نگذشته به صورت توامان بانو یه تغییر اساسی توی مدل خودرو ایجاد کن میترسم آخرش همه رو بدید داماد
5-شاید بنده خدا میخواد واستون پارکینگ طبقاتی بزنه سورپرایز بشید
6-قوی و موفق باشی

سلاااااام ابوی مهااااجان
1. بابا جک و جانورهای زیرخاک حق ندارن یه غذای سالم بخورن؟ تن مریض ما رو بخورن طفلیا
دور از جون همه دوستان حاضر و غایب
2. وقتی طرفت بیمار و شکاک و فحاش و دست بزن باشه اگه گذشت کنی ممکنه به قیمت جونت تموم بشه
3. اصن اوضاااااعی ریحون سبز و بنفش و شاهی اما سبزی خوردن مخلوط میخرم. حتی چند پر شوید و جعفری هم برمیدارم
4. چرااااا؟
باورت میشه فقط خوش گذشت؟ اینقدر آدمای خوب سر راهمون قرار گرفتن و کمک دادن که حس خوبی داشتیم وسط اون ماجرا
دلم تغییر اساسی میخواد ولی تغییر اساسی احتیاج به یه پول اساسی تر داره
5. وااااااای... یعنی ممکنه؟
6. ممنوووووونم. ممنوووووووونم

شهرزاد پنج‌شنبه 18 دی 1393 ساعت 09:35 ق.ظ

سلام زیتون جان!
منم همین طور عزیزم!
انشالا یه پرونده تپل برات میاد، به تنهایی پول شاسی بلند رو تأمین میکنه
البته اگه هدف نزدیک شدن به آسمونه با همون پرید بکسل شده م هدف برآورده میشه
ولی زیتون جان سعی کن برنامه ورزش داشته باشی حتما، من ٥-٦ سالی اصلا ورزش نکرده م الان که میرم باشگاه هر روز استخونام کوفته س، تو بازی ام که مث پیرزنا نفس کم میارم اصن یه وعضی!



بگو آآآآآآآآمین
نههههههههههه... من میخوام با یه ماشین خوب نزدیک بشم به آسمون. ملائکه چی میگن؟ آدم آبرو داره آخه

شهرزاد به جان خودم وقت ورزش ندارم. اما میخوام دراز نشستو بیارم تو برنامه. با اینکه الان هیچی اضافه وزن ندارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد