روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. کار کردن در کنار آقای رئیس ، به یقین منو وادار به مطالعه و مطالعه و مطالعه و تحقیق و تحقیق و تحقیق خواهد کرد :)

امروز بعد از انجام امور اداری اولین پرونده شرکت و ثبت دادخواستهای مربوط ، حدود دوساعتی تو دفتر رئیس بودم.

نمیدونم چرا اینهمه به من اعتماد کرده!

کلی از حرفهای تل انبار شده روی دلشو برام گفت. منم با حوصله همشو گوش کردم. رئیس داره سیستم شرکت هاشو تصفیه میکنه. میخواد همه پرسنل واحدهای شاهرگیش ، محرم و معتمد باشن. خیانت زیاد دیده از شبه رفقا. واسه همین میخواد از این به بعد با حواس جمع ، نیروهاشو انتخاب کنه :)

امروز یک زونکن پر و پیمون از مدارک شعبه اصفهانو بهم داد که بررسی کنم و راه حلی واسه یه طرح که تو ذهنشه پیدا کنم.

گفتم حاج آقا ( اصن وقتی بهش میگم "حاج آقا" خنده م میگیره :دییییی ) من قول نمیدم که از پسش بربیام. تلاش خودمو میکنم اما آدم الکی تعهد بده نیستم. نمیخوام بعدا شرمنده خودم و شما بشم.

میدونین چی بهم گفت؟

گفت چرا اینقدر خودتو دست کم میگیری؟ مگه تو خلیفه خدا روی زمین نیستی؟ هرکاری که خدا میتونه انجام بده ، لابد میدونسته که تو هم میتونی انجام بدی که گفته خلیفه ش باشی!

آقا از صبح تا حالا تو کف این حرفش موندم... اصن یادم که میاد مور مور میشه تنم... قبلا هم بارها به تواناییهای بالقوه ذاتی انسانی در وجود خودم فکر کرده بودم اما شنیدن این حرف با اون قوتی که ناشی از ایمان قلبی رئیس بود از زبون اون که ظاهرش ابدا مذهبی نیس یه مزه شیرین دیگه ای داشت :)

رئیس ، سیگار مارک میکشه. انگشتر الماس دستشه. ریش نداره. اما با اعتقاد کامل میگه اگه جایی واسه ارتباط با خدا تو زندگیش نباشه حتما ضرر میکنه :)


2. اینقده این کنکوری ما باحال و با صفاست که نگووووو...

فقط منتظر بود دبیرستان تموم بشه تا ترتیب ابروهای مبارکو بده :دییییییییی

یعنی دیسیپلین مدرسه اینهمه بهش فشار آورده بود که کلا برنامه مهمش  برای بعد از تعطیلی ، خلاصی از دست دو ردیف موی ابرو بود =))


3. تموم سه روز تعطیلی پیش رو باید صرف کنکاش تو مدارک شرکت بشه. امیدوارم که تخصص خودمو به شایستگی ، عرضه کنم. امیدوارم که از عهده این مسئولیت بزرگ به خوبی بربیام. امیدوارم که تو کمکم کنی خداجونم :***



نظرات 8 + ارسال نظر
Masʘ‿ʘd سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 07:18 ب.ظ

دوباره مطالب دراز گذاشت
اون اخر برام من خلاصه کنید
این قدر منه پیر مرد را حرص ندید

مطلب دراز =)) =)) =))

... جمعه 16 خرداد 1393 ساعت 03:28 ب.ظ

خصوصیتو خوندم. من از کسی کینه ای به دل ندارم. خیالت راحت باشه. ولی کاش شجاعت داشتی. مرد ترسو ، ترحم برانگیزه.

... شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 05:11 ب.ظ

ترس؟
از کی یا از چی؟
نه خانم وکلیل حساب دو دو تا چهار تاس که همه فکر میکنن پنج تا میشه
و گر نه ...
به هر حال ممنون

آیدا یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت 11:24 ق.ظ http://chapdast98.blogsky.com/

کنکوری شما به امید خدا توی یک دانشگاه خوب و یه رشته ی بسیار عالی قبول میشه ! اما واقعیتش اینه که باید از این لذت های کوچک زندگی که الان واسه ی اون خیلی بزرگ و خواستنی هستش هم کیف کنه . اینطوری فکر میکنه کل دنیا رو گرفته .. یادش بخیر ما هم این حال و هوا هارو گذروندیم !
خدا رو شکر اینطور که معلومه جناب رئیس انسان موجهی هستند .
راستی وبلاگم رو اپ کردم هااا

دانشگاه خوب از نظر من دانشگاه های شهر خودمونه و نهایتا دانشگاههای استان خودمون. تحمل بعد مسافتو ندارم. تحمل دوریشو ندارم...
آره بذار لذتشو ببره بچه م :)

تا حالاش موجه بوده. تا ببینیم چی میشه :)

نه باباااااااااااااا =))
الان میام :*

دنیا یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت 05:45 ب.ظ

س ع د خسته نباشی نتنم خراب بود
تو زیرکی و باهوش بپا حرفای قشنگ گولت نزنه
ایشالا دخترت جای خوب قبول بشه تو به ارامش برسی

سلام دنیا جون.
تو منو اینجوری شناختی؟ که حرفای قشنگ گولم بزنه؟ حرفاش که گولم نمیزنه هیچی ، اون دم و دستگاه پر طمطراقش هم گولم نمیزنه. با احتیاط و وسواس دارم اونجا کار میکنم. اصلا به این موقعیت دل نبستم. خوشحالم اما از خود بیخود نیستم بخاطرش.
مطمئن باش نه از ظاهر کسی و نه از روی حرفاش و نه بخاطر اسم و رسمش درباره ش تصمیم نمی گیرم.

مرسی عزیزم :*

کــــاکتوس صــــورتی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 02:11 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com

تو خیلی وقتا یه گوش زیبایی که هیچ جا پیدا نمیشه
به همین دلیل
نه اینکه کلهم وجودت یه اثر زیبای دوست دشتنی نباشه ... نه
اتفاقا یه زیتون کامل و زیبایی از همه لحاظ
ولی به موقع نیاز دوست و آشنا بخاطر نگاهت و دلت میشی همونی که اونا اون لحطه احتیاج دارن
:دی
جملاتم خیلی قلمبه سلمبه است
ذوقمو بکن :دی

بذار اول بخندم
حالا بذار ذوقتو کنم
حالا جوابت :دی
من از اینکه فقط یه گوشم راضی نیستم. دلم میخواد بیشتر مفید بودم. دلم میخواد که گوش و دست و پول بودم واسه دوستام. اما فقط میشه روی گوشم اونم گاهی وقتا حساب کرد و این منو راضی نمیکنه. بخاطر همین خیلی واسه دوستام دعا میکنم تاهرچیزی که من نمیتونم واسشون باشم خدا خیییییییییییلی بهترشو براشون مهیا کنه از همه لحاظ

کــــاکتوس صــــورتی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 02:14 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com

اه اه مدرسه
به به ابرو :دی

=))
شاعر شدیاااا

مینا چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 04:23 ب.ظ

خوشحالم که از کار جدیدت راضی هستی
این یعنی یه انگیزه ی جدید که حال آدم رو بهتر میکنه و تجربیات آدم رو بیشتر
رضایت شغلی مهمترین رکن زندگیه که متاسفانه خیلی خیلی توو کشور ما پایینه و تعداد کمی از آدمها اون جایی هستن که باید باشن
خوشحالم که راضی هستی و انگیزه و امید داری
می بوسمت:-*

وای این دوره از زندگی با مزه ترین دوران آدمه. این دغدغه های کوچولو خیلی شیرین و به یاد موندنی هستن :))

آره فعلا خوبه اما خوشبین نیستم. نمیدونم چرا
مرسی عزیزدلممممم

دوران بامزه ایه اما تفاوت نسلها خیلی عجیب غریبه!
من تو سن الان دخترم که بودم دغدغه های بسیار جدی تری داشتم. نسل ما زودتر از سنش بزرگ شد و این دردناکه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد