روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد



1. از امتحانامون فقط فیزیک و دیفرانسیل و ادبیات مونده :@@@


2. نصاب کفپوشها فردا میاد. یعنی قووووووول داده که بیاد :/


3. دیشب یه مراجع داشتم. قبلش که بیاد زنگ زد رو گوشی خودم که وقت بگیره. باهاش حرف زدم و بهش وقت دادم. خواست خداحافظی کنه گفت: اجرتون با سید الشهدا ، آقا ابوالفضل حفظتون کنه.

من : oo-00

سرموقع اومد و نشست و قبل از شروع حرفاش یه بسم الله غلیظی گفت.

من: oo-00

هی مشکلاتشو با زنش توضیح داد و هی گفت و گفت و گفت و تهش گفت اگه بخوام طلاقش بدم چقدر از مهرشو باید بدم؟

من: مسلما همشو.

اون: آخه خیییییلی مشکل داریم باهم. خیییییییییلی زیاد. همشو باید بدم؟

من: چه ربطی داره آخه؟ اگه مشکلی نبود که متقاضی طلاق نبودین و حالا که هستین باید حقوق مالی همسرتون پرداخت بشه.

اون: هیچ راهی نداره؟ هیچ راهی؟

من: چرا با من چونه میزنین؟ از من تخفیف میخواین؟! اگه راهی داشت که میگفتم :@

اون: اگه یه تهمتی چیزی بهش بزنم چی؟

من: .........

من: .........

من: بلند شو برو بیرون. برو از جلو چشمام نبینمت. برو بیروووووووووون...


4. فردا صبح ، دادگاه :)




نظرات 2 + ارسال نظر
مینا چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 12:09 ب.ظ

مراجعت خیلی جالب بود
چه خوب که باهاش اینجوری برخورد کردی
اگه همه جلوی اینجور افراد (فراوان در جامغه) می ایستادن اوضاعمون بهتر از این بود

وای جالب نبود. چندش بود. حالمو بد کرد اصن

خییییییلی خودمو کنترل کردم نزدمش

شهرزاد پنج‌شنبه 1 خرداد 1393 ساعت 04:25 ب.ظ

عجب آدمایی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آره! فت و فراوون :@

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد