روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد



1. چهارشنبه صبح تو پاتوق حرفهایی زدم که واسه دونفر از دوستان ، اینقدر تکان دهنده بود که از شوک ناشی از اون ، فقط میخندیدن!


2. امروز پرده های خونه فسقلانی نصب شدن :)

امیدوارم فردا نصاب کفپوش بیاد! از بس از این جماعت ، بدقولی دیدم این مدت :@


3. امتحان شیمی و هندسه مونو دادیم :|

شش هفته دیگر تا کنکور ، باقیست...


4. چرا همه ملت فکر میکنن وقتی یه مشکلی دارن باید لزوما یه سر هم بزنن دفتر امام جمعه؟؟؟ o-0


5. وقتی میفتی بالای سی و پنج ، خواه ناخواه توان و انرژی گذشته تحلیل میره مخصوصا که درگیریهای ذهنی و جسمی هم داشته باشی. باید یه مکمل جبرانی کنار غذا استفاده کنی تا کم نیاری. دارم هر روز زینک پلاس و ویتامین ث و مولتی ویتامین مینرال میخورم و از تاثیرش راضیم :)


5. هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق / هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق...


پ.ن

بند 5 یک بیت از غزل بسیار زیبای جناب "فاضل نظری" هستش که وقتی میرسه به : ...میتوان سوخت اگر امر بفرماید عشق... من رسما گر میگیرم.



 

نظرات 6 + ارسال نظر
Masʘ‿ʘd شنبه 20 اردیبهشت 1393 ساعت 07:12 ب.ظ

موخوم اینجا هم بگم:دے

سلام سلام همگے سلام زندگــــــــــدے سلام
سلام سلام سلام

خب بریم سر وقت جواب بانو خانوم
اولا سلامون علیکم
دوما
اخه ما جاے دیگه اے نداریم برا حرف زدن برا همے اینجا باهم حرف میزنیم

سوما
نه سنگین نشده اتفاقا سبک هم شده
اخه شما ۳ روز بیشتر نیمیاید ازین ۳ روز هم ۴ شبشو مهمونید:دے
وگرنه من میام مگه میشه نیام و سر نزنم
من میام شما و ژیگول خان نیسید :دے
چهارما
قرار عمه زیتون (دوست دارم بگم عمه)
کافے شاپ دعوت کنه کارت بفرسته برامون:دے
منم یه فکراے دارم حالا شما تشریف بیارید تا ببینم میشه عملیش کنم یا نه (تیغ زدن ژیگول خان):دے

پنجما
اینا همش خاطرس هم دیالوگ منه بانو خانوم ولے اشکال نداره شما هم بگید
عمه خانوم،بانو خانوم درست میگند اینا همش خاطرس یا مثل خواهر خاطرس فرقے ندارند جفتشون خواهرند:دے

دیگه هم هیچی
چرا چرا این نحوه قتل من با آلت قتاله هنوز مشخص نشده اگه میشه منو با تانک بکشید خیلے کلاس داره

در ضمن سخن اخر با مینا خانوم
اگه خبیث نبود عمه زیتون که تایید نمیکرد چون خبیثه تاییدش کرد:دے

فعلا کافیه تا بعد خداپروین اعتصامے

کپی برابر اصل:
بانو ، زن داداشته و خودت میدونی و داداشت و زنش.
اما اگه میناجون منو اذیت کنی خودم با آرپی جی میام سر وقتت

Masʘ‿ʘd شنبه 20 اردیبهشت 1393 ساعت 07:36 ب.ظ

کلا متن را ول کرده مینا خانوم را گرفته
نه خدایش خوندید متنو
در ضمن من چیکار مینا خانوم دارم والا من فقط بهشون هشدار دادم :دے

آره خوندم. متنش که ربطی به من نداشت! حداقل تا چهارما مخاطبش من نبودم. از پنجما به بعد هم فقط مینا مهم بودش

دنیا شنبه 20 اردیبهشت 1393 ساعت 08:22 ب.ظ

س ع د
چرا خندیدن
مبارک پرده های قصرقشنگت باشه
ع د خیلی مواظب سلامتیت باش

س ع :***
از شوک! اینقدر حرفام براشون تکون دهنده و عجیب بود که تنها ری اکشن شون ، خنده بود :)))

مرسی عزیزم.
چشششششششششششم

Masʘ‿ʘd یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 12:41 ق.ظ

در ضمن بانو خانوم
من سشنبه خونه ژیگول خان هستم
خواستم در جریان باشید که چه موقع هستم
تشریف داشتید خوشحال میشم

هر چند دیگه فکر نکنم بیای نت حالا حالا ها:دے

مینا دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت 11:17 ق.ظ

والا من که نفهمیدم دعوا سر چیه، ولی هر چی هست خیره انشالله

=))
خیره. نگران نباش. این پیرمرد خبیث ، بی آزاره فقط سروصداش زیاده

بانو چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 ساعت 01:24 ب.ظ http://storylife1372.blogfa.com/

""آره خوندم. متنش که ربطی به من نداشت! حداقل تا چهارما مخاطبش من نبودم. از پنجما به بعد هم فقط مینا مهم بودش""

واقعا زیتون خانم؟؟؟

خیلی ممنون...دستتون درد نکنه

آره دیگه. مگه غیر از اینه؟؟؟ تا چهارما که با من حرف نزده بودش. با شما و همسر محترم بودن جناب خبیث خان.
بعدشم از پنجما با من و مینا حرف زده که بین ما دوتا مینا مهمتره خب!
از چی ناراحت شدی الان؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد