روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد



1. این روزا ، یه پام دادگاهه و یه پام دفتره و یه پام خونه فسقلیه! زیتون سه پا =))


2. صبح تو دادگاه ، هق هق گریه یه مرد جوونو شنیدم و دیدم که دلش واسه بچه 16 روزه ش ، تنگ شده بود :(

اما اینقدر با وجدان و منصف بود که به قاضی میگفت: خداروشکر که بعد از دعوامون ، خانمم بچه رو با خودش برد وگرنه طفلک از شیر مادرش محروم میشد :"(


3. اینقدر که من تب کنکور دارم ، دخترم نداره o-0

کاش یه ریزه استرس مثبت میفتاد به دل این کنکوری بیخیال ما :|


4. دنبال یه مدل مبل راحتی ال و یه مدل میزونیمکت ناهارخوری هستم که خییییلی قشنگ باشه :)

خفه کردم خودمو :پی


5. خدایا من محکم چسبیدم بهت. ولم نکنیاااااا :***




نظرات 5 + ارسال نظر
دنیا شنبه 23 فروردین 1393 ساعت 07:25 ب.ظ

س ع د خدا قوت خدا قوت
خدا همیشه باهاته هیچ وقت ولت نمیکنه

س ع :*
مرسی :)
آره میدونم ولم نمیکنه. مطمئنم. خودمو دارم براش لوس میکنم :))

رضا کوشمولو شنبه 23 فروردین 1393 ساعت 08:53 ب.ظ

خسته نباشید..

موچکرم

Masʘ‿ʘd دوشنبه 25 فروردین 1393 ساعت 07:19 ق.ظ

1باید یگید یه تایر دادگاه یکے دفتر یکے هم خونه جدید
بعد بگید سکله:دے
2انقدر دعوا بالا بوده که به دادگاه کشیده شده○o
3خودشم استرس داره ولے به رو نمیاره
4رو زمین هم برا عذا هم برا مهمونے
من که راضے نیستم برا راحتے من خودتون را به زحمت بندازید:دی
5من میبینم خدا چند روزی منو نمیبینه نگو شما بهش چسبیدید خب ولش کنید حالا من هیچی بقیه خدا میخواند:دی

1. سکله نه ، همون گاری چی خودم
فونت عوض کردی خبیث؟
2. دعوا به دادگاه نکشیده بود. چون بچه پیش مادرش بود پدرش اومده بود اجازه ملاقات بگیره
3. جدی؟ تو میدونی و من نمیدونم؟
4. رو مبل واسه استراحت و رو نیمکت واسه غذا. نمیخوای نیا
5. تو وکیل وصی بقیه نباش. بگو خودشون بیان
یه کاری هم باهات دارم راستی

Masʘ‿ʘd دوشنبه 25 فروردین 1393 ساعت 07:56 ب.ظ

نخیر سکله:دے
ها گشنگه فونتم هرچند مثل خودمه خوشگله:دے
حالا دعوا سر چی هست حرف حق با کیه¿
نه موشکے:دے خخخخخخخخخ
حالا دیگه زحمت کشیدید چرا مزاحم میشیم فقط ادرس را خواهش بدید :دے
د اخه تنم به تنه یه وکیل خورده حس وکالت دارم:دے

بسم الله یعنے چیکار دارید این موقع ¿¿¿Oo

نخییییییر. گاری. دیگه حرف نباشه :پی

یه اسفند بگو مامانت بریزه رو آتیش واسه فونتت =))

چه میدونم. من که وسط دعواشون نبودم :|

اون جته. نه جد =))

آدرسشو بلد نیستم. چشمی میرم :))

اوووووووه... اگه به همین راحتی بود که همه میرفتن دفتر وکیل و یه تنه بهش میزدن و میرفتن. دیگه لازم نبود وکیل بگیرن که!

Masʘ‿ʘd چهارشنبه 27 فروردین 1393 ساعت 07:08 ق.ظ

نخیر سکله همی که شنیدید
افتــــــــــاد:دے

من بهش میگم هر روز صبح برام اسفند دود کنه ولے هفتگے دود میکنه
شما زنگ بزنید بهش بگید تو دنیاے مجازے خطر منو تهدید میکنه:)

من گفتم یقین تنم بهتون خورده خبیث شدم شاید وکیل هم شده باشم
والا:دے

خودتو بکشی هم نمی افته

گفتم واسه فونتت دود کنه نه واسه خودت

والا تو خبیثا که خودت از همه سرتری. ما باید بیایم یه تنه بزنیم بهت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد