روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

امروز 25 اسفنده. یعنی فقط 4 روز دیگه تا پایان سال باقی مونده.


میخوام تو این لحظه قشنگ ، خدا رو بخاطر همه لطف و محبتی که همیشه و بخصوص امسال به من داشته ، شکر کنم.


خدایا

ازت ممنونم که هیچوقت منو رها نکردی و به تموم وعده هایی که بهم دادی عمل کردی. ازت ممنونم که اجازه دادی این بنده کوچیکت به بزرگیت تکیه کنه و دلش به بودن تو قرص باشه. ازت ممنونم که با  همه این خوبیهات ، سال بعد و سالهای بعد هم کنار من خواهی بود. من به تو اعتماد کامل دارم. تو بهترینها رو برای من میخوای. پس چرا خودم اونها رو نخوام؟؟؟

 

خب... من امسال عید به اون معنی ندارم. به اون معنی یعنی به اون معنی مسخره ش که همانا امروز تو برو و فردا اون میاد!

من از این دیدوبازدید مضحک متنفرم. رفت و آمدها و معاشرتها ، فلسفه اصلی شو از دست داده. امسال ، صدقه سر کنکور دخترم ، هیچ جا نمی رم.

مامانم هم که دارن میرن سفر و فقط روز اول فروردین میریم خونشون که لیست سوغاتی رو برسونیم دستشون :دییییییی و سحر روز دوم تا آخر تعطیلات نیستن.


عملا محیط خونمون کتابخونه خواهد بود. کلی فیلم و کتاب تدارک دیدم که از صبح تا نصفه شب ، ببینم و بخونم (تیغی جونمممم ، الوعده وفا :دی ، زیرنویس خفن خششششنگ چی داری بیام بگیرم؟ :* ) و چندتا سی دی آموزشی هم دارم که میخوام ببینم و بشنوم و نکته برداری کنم. خوشحالم از این بابت. واقعا رسوم دست و پاگیر عید رو دوست ندارم. چیکار کنم خب!


اما از اومدن بهار ، بسی خرسندم و لذت میبرم. قراره خودمم بهاری باشم امسال. سال نو رو از شهریور شروع میکنم. درواقع بعد از اعلام نتایج کنکور ، سال نو واسه من تحویل میشه. امیدوارم که به شادی و دلخوشی تحویل بشه.


سال آینده برنامه سفر دارم. برنامه پرونده های خوب دارم. برنامه زندگی آروم دارم. برنامه خونه قشنگ دارم. برنامه کارگاههای مفید دارم. برنامه یه عالمه انرژی توپ دارم.  قراره خیییییییییییلی بیشتر خودمو دوست داشته باشم. قراره خییییییییلی بیشتر به روحم و جسمم بها بدم. قراره مقاومت در برابر بعضی چیزها رو بذارم کنار و هوای خودمو داشته باشم. قراره به هیچکس اجازه ندم که منو مدیریت کنه و فقط خودم واسه خودم برنامه ریزی کنم. سال بعد ، یکی از بهترین سالهای زندگی زیتون خواهد بود. چون اراده خدا و من در همین راستا و به موازات همدیگه ، اینو رقم میزنه. 


از همین خدایی که میشناسمش و خودش تنهایی و بی شریک ، منبع خیر و رحمت کل جهان هستش برای همه شما ، خواننده های روشن و خاموش وبلاگم ، تندرستی و دلخوشی و برکت میطلبم و آرزو میکنم که سال بسیااااااااااااااار روشنی پیش روتون باشه.



نظرات 9 + ارسال نظر
sarashpaz-sepideh دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 12:45 ق.ظ

سلام. منم خواننده خاموش بودم که روشن شدم خواهر اونطرف هم بیا

سلااااااااااام عزیزم. خوش اومدی
مرسی که روشن شدی
چششششممممم

شجاعی دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 10:22 ق.ظ

ممنون. امیدوارم سال بسیار خوبی رو شروع بفرمایید و ادامه بدید که پر از خبرهای خوب مخصوصا" تو شهریور ماه باشه !
کلی انرزی بابت این پستتون گرفتم .

منم آرزو میکنم سال پربرکت و خوشی داشته باشین
التماس دعا واسه تیر و نتیجه شهریور

قابل نداشت.

Masʘ‿ʘd دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 04:26 ب.ظ

خدایا شکرت

پس امسال تو خونه ای که خدمت برسیم:دی

مسافرت کجا میخواید برید
خارج از کشور:حس کنجکاوی:

بی زحمت لیست سوغاتی منم برسونید بدسشون

ساعت کار کتابخونه را میشه بگید:دی

من الان موندم کدام هستم خاموش یا روشن

عید شما هم مبارک

امسال ، کتابخونه م. کتابخونه که جای مهمونی بازی نیس که

حالا بذار سال دیگه بشه و خبر مسافرتو بدم اونوقت بیا فضو... یعنی همون کنجکاوی

کو لیستت؟

نع. مخصوص خواهرانه. برادرانو راه نمیدن

تو که همش روشنی. یه خبیث روشن

عید شما بیشتر

آرتمیس بانو دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 06:27 ب.ظ

خداروشکر بالاخره تونستم نظربذارم.مردم اونقدر خوندم ونتونستم چیزی بگم.امیدوارم سال پرازخیروبرکتی داشته باشین.راست گفتی منم از رسومات به انحراف کشیده شده در عید بیزارم.امیدوارم کتابهای عالیی بخونی وفهرستی از اسامیشون هم برای خوانندگانت بگذاری. امیدوارم هرروز یک خبرخوب ازتت بشنوم.

چرا نمیتونستی نظر بذاری عزیزم؟! مشکلش چی بود؟!

ممنون بانو. خودت هم شاد و تندرست باشی کنار عزیزانت
امیدوارم سال خیلی خوبی در انتظارت باشه

زلال سه‌شنبه 27 اسفند 1392 ساعت 02:25 ب.ظ

سال نو ، خونه تکونی دل و کلی تغییر و تحول ...

سالی که پیش رو داری امید است همان سالی باشد که آرزو داری ... [گل]

ممنونم آقادوماد :)
امیدوارم شما هم سال خیلی خوبی داشته باشی.

کــــاکتوس صــــورتی سه‌شنبه 27 اسفند 1392 ساعت 07:15 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com

راستش یادته پارسال میگفتم منم از عید و دید و بازدید که همش ی سری آدم تکراریو می بینیم بدم میاد و یکی نه یکی میرم؟

نمیدونم چرا الان احساس خوبی دارم و دلم میخواد برم اینور اونور
ینی چی میتونه باشه

البته اینور اونور نه به معنای دیدن اون آدم های تکراری بازم
مخصوصا که یه سریشون فقط احوالاتم رو درگیر میکنند ولی نه مثل قبل خخخخخخ

خلاصه عید خوبی برا خودت و غنچه خانوم آرزو میکنم
سال خوبی را نیز هم

و اینکه هرموقع دوست داری بهم بگو و بیا هارتم رو ببر
نمیخوای فلش بیار سه سوت بریزم بهت بدم
بازم نمیخوای بگو یه جا بیام هارتم رو بدمت :دی

داره منفجر میشه از فیلم و سریال هاهاهاها :دی

بی شک سال آینده زیبایی خاصی برای من هم خواهد داشت چرا که حس خوبی بهش دارم که هیچوقت نداشتم و کلا چنین حسی که الان دارم رو هیچوقت نداشته ام!
:دیییییییییییی

خب من چقدر نبشتم
برم دیه
خبر بده

فکرکنم دلیلش اینه که پارسال حال خوبی نداشتی ولی امسال خودتو بیشتر دوست داری و خودتو پذیرفتی و میخوای از همین کاکتوس باهمین شرایط لذت ببری. مثل زیتون :)

منم واسه تو سال پیش روت بهترین آرزوها رو دارم :*

به نظرم بهتره بیای پیشم :دی
نهم بیا که هم کادوی تولدتو ببری و هم چیزای خوبتو بیاری =))

خیلی خوشحالم از خوندن حس و حالت.
امیدوارم پایدار باشه.
واقعا از خدا حال خوب و انرژی های قوی برات میخوام.
د د

مینا چهارشنبه 28 اسفند 1392 ساعت 06:45 ق.ظ

« سال بعد ، یکی از بهترین سالهای زندگی زیتون خواهد بود. چون اراده خدا و من در همین راستا و به موازات همدیگه ، اینو رقم میزنه.
»

همین که خودت این رو با قدرت و اطمینان گفتی کافیه و من هم همین رو برات در آستانه سال نو آرزومندم.

میبوسمت

سلاااااااااااااام عروس نازم :***
خوبی؟
خیر مقدم :)))

من این سالو با همین کیفیت واسه خودم میسازمش و به همراهی خدا واقعا اعتماد و اطمینان دارم.
تصمیمممممممم گرفتم که سال خوبی باشه :)

بووووووووووس هزارتا

Masʘ‿ʘd جمعه 1 فروردین 1393 ساعت 10:19 ب.ظ

جای مهمون بازی نیست ولی میشه بین استراحت که 2 دقیقه است یه تبریک عید گفت و چای و شیرینی میوه خورد شام هم بعدا" ان شالله خدمت میرسیم سر فرصت
داشت یادم میرفت مهمتر از همه عیدی بگیرم از عمه خانوم:دی


نشدا من کنجکاوم نه ف.....
خب چند ماه قبلش بگید تا بشه تحقیق کرد تا لیست سوغاتی را بدستون برسونم:دی

نمیشد اینجا لیست را بدم


منم برا خواهران ساعت را پرسیدم
و جهت اطلاع عمومی
ک کسی پرسید بلد باشم

چای و شیرینی و میوه تو دو دقیقه؟؟؟ رودل میکنیااااا
ایشالا شام عروسی خودت
عیدی هم تو همون دو دقیقه؟!!!

چندماه واسه لیست سوغاتی؟ تحقیق ازدواجت چندسال وقت میخواد یعنی؟؟؟!!!

اطلاع عمومی؟ چندنفر واسه دو دقیقه؟!!!

Masʘ‿ʘd سه‌شنبه 5 فروردین 1393 ساعت 10:17 ق.ظ

متوجه ننمودید من 2دقیقه ام از عقربه کوچیکه است
:دی
من با چای رودل نمیکنم میدونید که

اومدیمو شما گردش دور دنیا رفتید باید تحقیق کرد سوغاتی کشور های که میرید چی هست:) والا:دی

شام چی ؟؟؟؟؟
صدا نمیاد صدا قطع و وصل میشه

عقربه کوچیکه تایمش مال مهمونیه ، نه کتابخونه!
میوه و شیرینی هم گفتی آخه! همش باهم اونم تو دو دقیقه اگه رودل نیس پس چیه؟!
من اگه گردش دور دنیا برم احدالناسی نمی فهمه. تو بلندگو نمی کنم. بعله. سابقه داره که میگم
برو تعمیرش کن که قطع و وصل نشه. شام بی شام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد