روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. دیشب با دخترم رفتیم نمایش "ماه پیشونی".

آخه روی بنر تبلیغاتش نوشته بود : مناسب کودکان زیر هشتاد سال :دیییییی

خب... البته از نمایش تو اون سطح ، انتظار زیادی نداشتم اما حین اجرا به درک جالبی از خودم رسیدم که برام ارزشمند بود.

فهمیدم که هنوز هم میتونم بخندم و توی یه جمع شاد ، فارغ از شغل و ملاحظاتی از این نوع ، ییهوووووووو دست بزنم و با پام روی زمین ، ریتم بگیرم و همراه آهنگ شاد ، زمزمه کنم :)))

این مهم بود که فهمیدم کودک درونم هنوز هم توانایی بازسازی و ترمیم بخش آسیب دیده شو داره :)))


2. گفتم که تو جلسه مرکز نور ، یه کتاب امانت گرفتم.

اسمش : "انسان در جستجوی معنی" اثر "دکتر ویکتور امیل فرانکل" هستش با ترجمه "خانم دکتر فرنودی" که عاااااااااشقشم :*


هنوز فرصت نشده که کامل بخونمش. اما مقدمه شو خوندم.

بسیار خوشحالم که متوجه شدم که اگر روانشناس هم میشدم ، به اندازه الان که وکیلم ، موفق بودم.

دکتر فرانکل ، شخصیت بزرگ و جهانیه. ایشون اونطور که تو مقدمه کتاب اومده ، همیشه بعد از گوش دادن به مسائل مراجعش ، ازش میپرسیده : چرا خودکشی نمی کنی؟! بعد با پاسخی که مراجعش میداده ، خط سیر درمان اونو مشخص میکرده چون از پاسخ طرف ، خیلی چیزها رو میگرفته.


این دقیقا روش منه در پرونده های خانواده ، بدون اینکه خبر داشته باشم که سااااااااااالهااااااااااااا قبل ، این روانشناس بزرگ از این سئوال استفاده درمانی میکرده. البته سئوال من از مراجعم ، کپی سئوال ایشون نیست. من از مراجعم میپرسم: "چرا طلاق نمی گیری؟"  یا "چرا طلاقش نمیدی؟". اونوقت با جواب مراجعم میفهمم که دقیقا چیکار باید بکنم یا دقیقا چیکار میتونم بکنم.


بماند که از اجرای این روش ، یه خاطره تلخ هم دارم.

توی یه فرومی عضو بودم. اونجا با معرفی خودم به ادمین ، مدیر انجمن حقوقی شدم.

یکی از اعضا که با همسرش مشکلات حاد و عدیده داشت ، تو انجمن روانشناسی چند تا پست گذاشت و بقیه کاربرا هم نظرشونو گفتن و... قبل از اینکه مدیر انجمن بیاد به این دوستمون ، راهکار مشاوره ای بده ، ایشون یه پی ام واسه من گذاشت و خواهش کرد که منم نظرمو درباره مشکلش بگم.

آقا چشمتون روز بد نبینه. همین که من رفتم و روش سئوالی مو اجرا کردم ، سیل انتقادات تند و تیز بود که جاری شد و منم اینجوری ooo-000

حتی ادمین هم جبهه گرفت و اونوقت دیگه من اینجوری oooooo-000000


نتیجه این شد که از اون فروم اومدم بیرون. آزرده شدم از اونهمه قضاوت بیرحمانه. حتی یک نفر نپرسید چرا این سئوالو مطرح کردی :(

حالا فقط تصور کنین به جای سئوال خودم ، سئوال دکتر فرانکل رو از دوستمون پرسیده بودم!


بگذریم... برای خودم خوشحالم و این روش رو ادامه خواهم داد :***


3. صبح خوبی داشتم. امروز هم روز خوبی در دفتر داشتم.

خدایا دوستت دارم. میدونم تو هم منو دوست داری :**********



نظرات 4 + ارسال نظر
دنیا سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 10:31 ق.ظ

س ع د چه خوب
چقدر خود اگاهی خوبی داری
چقدر قشنگ میگی
چه کتابیه کاش به منم میدادی بخونم
چه جالب که به کودک درونت اهمیت میدی کاش منم بلد بودم
یادم میدی؟
دد

سلام دنیاجونم :*
مرسی بابت تعریفات :)
اسمشو که گفتم عزیزم. متاسفانه نمیتونم امانتو امانت بدم! اگه واسه خودم خریدمش بهت میدم و اگه واسه خوندنش عجله داری باید بخریش.

وقتی خودتو دوست داشته باشی پیرو این عشق به کودک درونت هم قطعا اهمیت میدی.
منم دوستت دارم ، اووووووووووووووووه ، نمیدونی چقققققققققدر

yekmard پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 11:58 ب.ظ

این کتاب رابیست سال پیش که خیلی جوان بودم خوندم عالی است یک کتاب یگر هم از خاطراتش زمانی که در اردوگاه نازی ها بود داره توصیه می کنم ان را هم بخونی بگوچشب

این همون کتاب خاطرات بعلاوه روش لوگوتراپی هستش.
چشب؟ منظورت چشمه؟ :دی

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 21 بهمن 1392 ساعت 06:08 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com

من حالا نمیخوام بگم دقیقا همینطوری سوال میکنم
ولی یه وقتا سر یه مسائلی یه سوال کلیدی که میپرسم و میخوام دلیل رو بفهمم تا بتونم بهتر تصمیم گیری کنم یارو خفم میکنه :دی

یارو شخص بخصوصیه یا کلی فرمودی؟ :دیییی

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 21 بهمن 1392 ساعت 07:29 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com

تقریبا کلیه :دی
مردم جنبه ندارن :)))

اوهوم. اصن ندارن :@

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد