روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد



1. آدمم اینقدر بی جنبه؟؟؟ همش هفده روزه که تو برنامه کنترل غذایی (رژیم؟ ابدا! فقط کنترل :دی) هستماااا. اونوقت سه کیلوووووووووووو کم کردم :)))

همش دهنم داره میجنبه و دارم میخورم اما سه کیلوووووووووووووو کم شده :)))


بهترین حسن این برنامه اینه که آدمو مجبور میکنه به خوردن مرتب روزانه و شبانه مقادیر مشخصی از شیر و ماست و پنیر و روغن زیتون و خرما و گردو و عسل و نان و تخم مرغ و میوه و انواع پروتئین حیوانی و مقادیر دلخواه از سالاد و سبزی خوردن و قارچ و کدوبادمجان و لوبیا سبز و انواع کلم و شلغم و چندتا سبزی دیگه که الان حضور ذهن ندارم.

مجبور میشی از ریزه خوری و قاچاق خوری دست برداری.

مجبور میشی هله هوله های بی ارزشو کنار بذاری.

مجبور میشی آب بخوری.

مجبور میشی حتما حتما حتما صبحانه و میان وعده و ناهار و عصرانه و شام بخوری.

خلاصه این اجبارهای مثبت یا همون توفیقهای اجباری ، اگه عادت بشه و ملکه ذهن بشه ، بسیار عالیه و ضامن سلامتی و زیبایی و شادی خواهد بود.

ممنونم از شما دکتر کرمانی عزیز که به قول خودتون ، دارین ماهیگیری رو به من یاد میدین بجای اینکه بهم ماهی بدین :)


2. پاتوق امروز صبح ، مفید و آموزنده و خصوصی بود.

خصوصی به این معنا که چندتا دوست محرم بودیم :)

برای ذره بین هم برنامه ریزی کردیم :)


3. بلاخره برف اومد :**********



نظرات 6 + ارسال نظر
Masʘ‿ʘd چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 06:45 ب.ظ


ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﻑ ﺧﺴﺘﮕﯽﺧﺪﺍﺳﺖ
انقدر که حس میکنم پاکنش را برداشته
میکشد روی نام من
تمام خاطره ها
روی خیابان ها
دلم برف میخواهد
)))))))))))))))))):

نه!
برف ، نوازش خنک دستهای خداست
روی گونه های داغ ما
که از حرص و حسد و کینه ، میسوزیم...
خدا ، تو را و نام تو را دوست می دارد
و هرگز به قصد پاک کردنش ، پاک کن به دست نمی گیرد!
برف میبارد که لبخند بزنیم.

دنیا شنبه 14 دی 1392 ساعت 02:48 ب.ظ

س ع د
همین که کنترل وزن علمیه خوبه
برف نشانه قدرت و رحمت خداست

آره. منم چون زیر نظر متخصصه شک ندارم که بی ایراده.

برف که عشق خودمه :********

منم دو سه روزه فقط دو وعده غذا میخورم و کلا حوصله ندارم چیزی بخورم و هر چیزی که پخته شده رو نخوردم و به واقع چیزی نخوردم :)))))
ای بابا

خدا روشکر که خوبه برنامه ات
کیف خودتو بکن

راست میگی. واقعا خوردن هم حوصله میخواد و هم انگیزه.
من حوصله ندارم اما انگیزه دارم.
روزایی که حوصله و انگیزه نداشتم ، نمی خوردم. در واقع می بلعیدم.
نه لذتی داشت و نه فایده ای.
اما خوردن ، هم فایده داره و هم لذت.

از پختنی ها منع شدی؟ از همش؟؟؟! یا میلت نکشید از بی حوصلگی؟ :(

دستپخت یه نفری خوب نیست
منم مجبورم غذاهارو با بی میلی و با کلی سالاد مزخرف بخورم
در نتیجه تصمیم گرفتم نخورم
چون قبلشم خیلی نمیخوردم فقط در حد اینکه بتونم زنده بمونم :)))

منع نیستم ولی یه سری چیزا هست از گلوم پایین نمیره همونارو میپزه :)

خب اینجوری فقط به خودت ظلم میکنی. ضعیف میشی بدتر.

خدایا... حرف بزن باهاش خب. بگو چی میخوای و چی نمیخوای... چی بگم من آخه :"(

... شنبه 14 دی 1392 ساعت 07:53 ب.ظ

چند سال پیش ک مادرم رفت خود دکتر میومد و همایشم میگذاش خیلی بهتر بود الانم به جای اون دکتر صهباست.. خیلی دوستش دارم:)
رژیم هم من پارسال عملی کردم15 کیلو!
مادرمو خاله و فامیل باهم رژیم گرفتیم همه ام 15 به بالا!

فقط مواظب باش کم کردی ولش نکنی که دوبرابر میشی!
مثه الان من ک دارم برمیگردم!:ا

سلام.
کاش اسمتو نوشته بودی :)

مرسی واسه توصیه هات.
دکتر هنوزم خودشون هستن و همایش هم میذارن.
نه ایشالا. من بر نمیگردم :)))

به نظرت تا حالا نگفتم؟؟
گفتم دیگه
من دیوارم مث بقیه موارد

تهشم میشه این:
خب خودت بپز

اومدم قفلاتو دیدم :"(((
زنگت میزنم. کار دارم باهات :*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد