روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد



1. چهارشنبه صبح ، پاتوق خوب بود :)

یه مادر و دختر به جمع پاتوقیا اضافه شده بود که من اولش فکر کردم با همدیگه خواهرند :)

جریان ملت که وقتی من و دخترمو با هم میبینن اولش فکر میکنن با همدیگه خواهریم :دی

یه اتفاق جالبی که واسه پاتوق افتاده اینه که بعضی آقایون اظهار تمایل کردن واسه حضور در این جمع زنانه. بسیاااااااااار هم خوب :)


2. پنج شنبه عصر ، نشست کارگروه زنان با موضوع " نرخ مشارکت زنان".

مباحث جالبی مطرح شد.

ماحصل اینکه من فهمیدم که زن ایرانی رو به مرگ گرفتن تا به تب راضی باشه :(

یک چیزهای خنده داری هم از سوی یکی از آقایون اظهار شد که از جمع خانمهای حاضر ، فقط من لب به سخن و دفاع گشودم و بقیه کانه دیوار!!! :|

بعد از نشست هم ، من و مسئول کارگروه و مهمانان ویژه نشست از طرف مدیر موسسه ای که جلسات رو اونجا برگزار میکنیم ، دعوت به چایی بیسکوییت و گپ دوستانه شدیم :)



3. چون امروز ، امتحان دیفرانسیل داشتیم ، جمعه به مطالعه گذشت ولی شب کمی تفریح نموییدیم و شام خوشمزه زدیم و صحبتهای مفید مادر دختری :***



4. امروز صبح ، چندتا کار عقب مونده داشتم که انجام شد :)



5. یه خشکبار فروشی نزدیک دفتر هست که یه نوع آلو میاره به اسم آلوی خوانساری.

این آلو از نظر من ، بهترین و خوشمزه ترین و مرغوب ترین نوع آلو هستش :)

میتونین به جای لواشک ازش استفاده کنین. موقع خوردنش حتی سر سوزن از گوشت آلو به هسته نمیچسبه و هسته خعلی خشششنگ جدا میشه :)

میدونین که خوانسار یکی از شهرهای استان اصفهانه :)


6. دانشجوهای عزیز ، روزتون مبارک باشه :)



نظرات 8 + ارسال نظر

دانشجوها روزتون مبارک
ما که دیگه دانشجو نیستیم
یه بیکار علاف معتاد مریضیم :))

:دییییییییییی

:***

اون آلوها به دردت میخوره اساسی :)

دهنم آب افتاد داشتی تعریف میکردی مغسی :دی

بخرم برات؟؟؟ بی تعارف بخرم بیای ببری؟؟؟ :***

فردا که رفتم کلاس میگیرم خودم
بگو آدرس دقیقشو فقط اگه زحمتی نی :دی
مغسیییییییی :****

باعشه :*

ببین خشکبارفروشه که چندتا پله میخوره میره بالا. کنار فروشگاه ظروف یکبار مصرف.
بگو آلو خونساری. تو سبد دم در مغازه تو پیاده رو گذاشته. آلوی درشت رنگش بین قهوه ای و نارنجی. تمیز و بی دور ریز. بشور و بخور :دی

مغسی عزیزم :***

:***

hypetia دوشنبه 18 آذر 1392 ساعت 04:45 ب.ظ http://zoghali.blogsky.com

1) چه قددددر خوب :) چه مادر و دختری
2) اگر خیل عظیم زنها کانهو دیوار نبودن که وضعون این نبود
4) خیلییی هم خوب
6) مرسییی :دی اولین تبریک ام بود :)) ، این روزا دانشگاه جنگه واقعا

رسیدن بخیر پتی :***

1. اوهوم :)
2. اصن ادم میخواس سرشو بکوبه تو دیوار :@@@
4. :*
6. قربانت... جنگ عقیده یا چی؟

دنیا دوشنبه 18 آذر 1392 ساعت 05:13 ب.ظ

س ع د
نزدیک به 22اذر هستیم
راهش پر رهرو باد
دعای قشنگش همراهتان باد
روحش شاد شاد شاد باد
سلامتی و شادی و خوشبختی همیشه یارتان باد
زودتر نوشتم چون 22اذر روز جمعه قرار گرفته

س ع.
ممنون که یادت بود. آره امسال جمعه س.
روحش که فکر نکنم شاد باشه بابت اوضاعی که داره میبینه!
اما خب قطعا شاده بابت اینکه تو این اوضاع حضور فیزیکی نداره!

مرسی دنیا :***

مهسا دوشنبه 18 آذر 1392 ساعت 06:15 ب.ظ

میتونم رمز نوشته هاتو داشته باشم زیتون جون یا اینکه نوشته هات شخصی هستن؟ :)

o-0
ببخشین شما؟؟؟!!!
o-0

hypetia سه‌شنبه 19 آذر 1392 ساعت 06:08 ب.ظ http://zoghali.blogsky.com

واسه شونزده آذر همه جا شلوغ شده بود ، دانشگاه مام دو تا از معاونای رئیس جمهور اومده بودن ،دانشجوا هم دو دسته فحش و فحش کاری :دی دانشتن عقده ی این هشت سال و در میاوردن
مام جاش رفتیم سینما از بلیت نصف قیمت روز دانشجو استفاده کردیم :دی

ای بابا...

بسیار کار خوبی کردی :دی
کدوم فیلمو دیدی حالا؟ :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد