روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. پاتوق امروز خوب بود :)

قبلش و بعدش دوتا مشاوره داشتم که بسی جالب بودن :( :)


2. آقا این مناسبتهای جدید ملی رو ملاحظه فرمودین که ظاهرا به پیشنهاد جناب روحانی قراره تو تقویم ثبت بشه؟ o-0

آفرین به خودم که فریب اون مهندسی نیرنگ آمیزو نخوردم...


3. فردا صبح ، ذره بین :)

فردا عصر ، جلسه ماهیانه مرکز نور :)



پ.ن


مخاطب خاص:

خوب گوش کن چون فقط یکبار میگم. دفعه بعد عمل بدون هشداره.

اگه با آبرو و حیثیت دوستان من بازی کنی انگار که با آبرو و حیثیت من بازی کردی.

من از همشون وکالت تام الاختیار غیرقابل فسخ دارم برای اینجور مواقع.

پس حواستو جمع کن که چی میگی و چی مینویسی چون کلمات سخیفت ، بار حقوقی و کیفری دارن.

امیدوارم مجبورم نکنی از ابزارهای قانونی برای تو که اخلاقو زیر پا گذاشتی ، استفاده کنم.




نظرات 11 + ارسال نظر
کــــاکتوس صــــورتی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 11:00 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

میگم یادته یه بار یه نفرو بخاطر تهمت نوشتاری که به من زده بود به ** خوردن انداختیم؟!
مشتاقانه بار دوم رو هم میخوام امتحان کنم
کی بیام برا طرح شکایتم؟
:*
به خاطر سیبیلی که داره میشه اسمش گذاشت پشمک سیاه :دی
یا پشمک پسرونه یا پشمک خواستگارخور

حالا جدی جدی حوصله ندارم با یه نفر که معلوم نیست با خودش و بقیه چند چنده و همه رو به کیش خودش ( هرز پریدن ) میپندارد جواب بدم چون معلومه همینطوری دهنشو باز کرده ولی خب عایا جوابشو تو وبم محترمانه بدم تا خودشو نکشته؟ :دی

یادمه. خوب خوب یادمه. هنوزم که بستگانش منو میبینن سرخ و زرد میشن از خجالت.
هروقت دلت خواست. من پاکارم :)

ببین
من یه قانون دارم. با هرکسی تا وقتی که محترمه ، با احترام برخورد میکنم.
اگه پا از گلیمش درازتر کرد ، دیلیتش میکنم.
و اگه از روی گلیمش به قصد دعوا بلند شد ، جوری سرجاش مینشونمش که عمرا بلند نشه.
با این بچه هم وقتی تو فروم اون پستو زد ، محترمانه و مهربون برخورد کردم.
بعد آدرس وبشو گذاشت ، رفتم خوندمش و اصن خوشم نیومد و دیگه نرفتم.
از همون نرفتن من ، سر ناسازگاری رو گذاشت.
آخه مهمونی زوری؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!1
بعد تو چندساله با من دوستی؟ تا حالا کی تو مرز خصوصی من سرک کشیدی؟
رامی رو از سایت متروک و سایت جدید میشناسم. کی به خودش اجازه داد وارد حریم من بشه؟
هردوتون فقط اظهار محبت کردین. اعتمادم که جلب شد خودم چیزایی که تو دلم سنگینی میکرد گفتم.
این از راه نرسیده ، نه حد خودشو میدونه و نه مراعات چیزای دیگه رو میکنه.
به سلیقه و اعتقاد بقیه میتازه.
توهین میکنه. کلمات ناسزا رو راحت میگه.
یه خزعبل نویسو (به گفته خودش) به من معرفی کرده و میگه چرا مث این نمی نویسی؟
تو زاویه های زندگی من سرک میکشه.
بعد که از خودم دفاع میکنم میگه چرا دلخوری؟!!!!!
میگه شخصیت واقعیتونو شناختم!!!!!!!!
واسه دخترم تعریف کردم ، تو شوک مونده بود. فقط نگاه میکرد بهم!.....

تو مختاری هرطور دلت میخواد با این قضیه برخورد کنی.
یا یه شوخی زشت بچگانه ابلهانه فرض کن یا توهین و تهمت و فحاشی که میشه باهاش قانونی روبرو شد.
من که بخاطر فهم و درکت همیشه تحسینت کردم

رامی چی! پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 02:17 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

1. چرا جالب؟

2. مگ مگ آمریکا:|

پ ن: پودر شد طرف نمدونم چرا حس میکنم بچه س نمیشه ازش انتظار داش، چوم. ولی کارش اصن قشنگ نبود.

1. مفصله. الان عجله ای اومدم. تو کامنت بعدیت یادم باشه مینویسم برات :)

2. مگ مگ دغلکار :(

پ.ن
حالا مونده. من و تیغی ، یه بار یکی از این خزعبل نویسهای نتی رو به غلط کردن انداختیم. قانونا. بعله.

نیما پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 04:27 ب.ظ

سلام
مخاطب پ ن من بودم؟

سلام.
نه. اما شما هم از کلمات بدی استفاده کردی در برابر دوست دیگه من و البته بعد اون خصوصی رو دادی و منم کاری باهات ندارم فعلا.

شهرزاد پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 05:46 ب.ظ http://fartooclose.blogsky.com/

سلام زیتون جان!
چه مناسبت هایی؟!!
به این می گن تهدید از نوع یه خانوم وکیل،البته کاش بی اخلاقی های مردم ما با این روش ها درست می شد :(

سلام عزیزم.
ای بابا.... زیاد بودن از جمله : روز ملی راهیان نور!!!!!!!!!

ذات که بی اخلاق باشه با هیچی درست نمیشه :(

Masʘ‿ʘd شنبه 2 آذر 1392 ساعت 03:41 ب.ظ

1 چرا جالب بود ؟؟؟ عایا
2نه من ندیدم چون تیوی نمیبینم:دی
3بفرما چای
پ ن
عه یاد اون دوستدون افتادم اگه هنوز زنده باشه
اعصاب نداریدا:دی
این افراد از بس بی ارزشند
این کارها را انجام میدند
حالا چیکار کرده ؟؟؟

1. مفصله. حالشو ندارم بگم :(
2. فرومم که نرفتی؟ o-0
3. :@

پ.ن
زنده و خبیث و سرحاله خداروشکر :)
از خودش بپرس:@@@

مغسی از این همه لدفت
یک درصد اگه رو حرفای صدمن یه غازی که میزنه فکر میکرد این حال و روزش نبود!!!
درضمن اینقدر ترسوئه که میره یه جایی این چیزا رو پشت سرمون میگه که نبینیم و نخونیم!

فعلا بیخیال جوابش شدم چون ارزش من و وقتم و کیبورد و کلماتمو نداره

د د

عزیزمی
د د خ ز :***

اره دقیقا.
اوهوم :@

خوب کردی. انرژیتو بذار واسه سلامتیت :)

دخترم میگفت دوست بد حجاب و چادری و بسیجی و لامذهب و معتقد دوآتیشه و ... دارم تا حالا به هیچکدوم بی حرمتی نکردم. این که از من بزرگتره چرا عقلش کار نمیکنه؟!!!

من از بچگی به هیچ کدوم از این آدم ها و دوستام که همه رنگی هستن بی احترامی نکردم...حتی الان که بزرگتر شدم یادم نمیاد با بدتر از این ها و با دشمن خودم یه همچین حرفایی رو رد و بدل کرده باشم...شاید الان یه چیزایی رو میپرونم ولی نه بی جا و بی مورد!چون بر حسب تجربه میدونم لیاقت خوش رویی و صبرمو ندارن و با بددهنی جوابمو میدن! زیتونک هم مطمئنن به مامانش رفته دیه :دی

تو خااااااانوووووومی :*


:****

نیما یکشنبه 3 آذر 1392 ساعت 12:01 ق.ظ

کاری بات ندارم فعلا .
یعنی چی؟

واضحه. تا وقتی آسیب نزنی ، آسیب نمی بینی.

Masʘ‿ʘd یکشنبه 3 آذر 1392 ساعت 06:51 ق.ظ

o_O
از خودش؟؟؟
تو فروم پست زده؟؟؟
این مدت نبودم مثل اصحاف کف شدم!!!:دی

کف خوبه. متواضع و خاکی. خوبه که اصحاب سقف نشدی. والللللا !

نیما یکشنبه 3 آذر 1392 ساعت 03:49 ب.ظ

دارید منو تهدید میکنید؟
ایا به واکنش من نسبت به حرفاتون فکر کردید؟
خیلی خودمو کنترل کردم چیزی نگم که کسی ناراحت نشه
یادمه تو صندلی داغ گفتید اهله کری خوندن نیستم
پس امید وارم هرکاری که از دستتون بر میاد انجام بدید
و این فقط کری خوندن نباشه

o-0

Masʘ‿ʘd یکشنبه 3 آذر 1392 ساعت 04:17 ب.ظ

اخرش من متوجه نشدم میشناسمش یا نه:دی
این چند وقت چه اتفاقاتی افتادهo_O
خب شفاف سازی کنید برا ملت تا هنگ نباشند:)))))

طوری نی :دی

بذار هنگ باشن :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد