روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. جلسه کمیته ، پربار بود :)

برای یک کارگاه دو جلسه ای ، تایم و موضوع مشخص کردیم و برای نشست عمومی ، برنامه ریزی نموییدیم :)


2. از طرف استاد یه کلاس آموزشی ، دعوت شدم که طی سه جلسه در سه هفته متوالی درباره "سیستم حقوقی خانواده" برای دانشجوها صحبت کنم :)


3. امروز یه غذای جدید یاد گرفتم که البته فکر نکنم هیچوقت بخورمش!

ترکیبی از باقلای پخته و نون و نیمرو + لیموترش تازه و نمک و فلفله :)


4. یه نفرکه خییییییییییلی زیاد دوستش دارم ، بهم پیشنهاد داده که حتما به فکر یه کار ثابت توی یه ارگان دولتی باشم.

این حرفش ، ذهنمو درگیر کرده به شددددددت :|


5. دوستم ، برنده یکسال مکالمه رایگان همراه اول شده :)

آی کیف میده تک بزنی و اون زنگ بزنه و یه ساعت اختلاط کنیم :دی

من پررو نیستمااااا... خودش امروز ازم خواست :پی


6. دم نوش زنجبیل با عسل ، خوشمزه س :*



نظرات 9 + ارسال نظر
شهرزاد دوشنبه 29 مهر 1392 ساعت 10:41 ب.ظ http://fartooclose.blogsky.com/

بابا استااااااااد :)
تا باشه از این جور جایزه ها واسه دوستای آدم!
یادمه 4-5 سال پیش با دوستم رفته بودیم مشهد با دانشگاه، یه شب انقدر این آهنگ رو گذاشتیم و گذاشتیم و... خوابمون برده بود right هندزفری تو گوش دوستم leftش تو گوش من، شایدم برعکس!... خلاصه مسئول اردو هندزفری رو از تو گوش دوتاییمون در آورده بود... بردیا... یادش به خیر چقدر نوستالژیکه برام این آهنگ!

2. نه بابا. خبری نیس :)))
5. واسه خود آدمم باشه بد نیستا :دی

خوشحالم که آهنگمو دوستش داری. واسه منم کلی عزیزه :)

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 29 مهر 1392 ساعت 11:06 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

یک سال؟
من حسود نیستما
ولی منم میخوام :|

آره یک سال:)
خعلی کیف میده:)

رامی دوشنبه 29 مهر 1392 ساعت 11:34 ب.ظ

4. فکر خوبیه
5. منم ازین طرحااااااااااااا :دی

4. آره ولی من از پشت میز نشستن صبح تا ظهر و اینکه رئیس داشته باشم متنفرم.
سال نود بود انگار که یه موقعیت پیش اومد اما رد کردم.
اداره شو دوست نداشتم.
اما حالا دارم بهش فکر میکنم :)

5. منم. منم. منم :دی

مهمه؟ سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:26 ق.ظ

من اینروزها به همه یه معذرت خواهی و یه حلالیت طلبی بدهکارم
شما هم مستثنی نبودید
معذرت میخام خانم وکیل.حلالم کنید...

سلام آتش.
بی رودرواسی بهت بگم که من حرفاتو باور نمی کنم و فکر میکنم که اینم یه بازی دیگه س.
من بلد نیستم دروغای از این دست بگم.
خیلی بد کردی. خیلی بد کردی. خیلی زیاد.

آتش سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 06:36 ب.ظ

چه عجب بالاخره یکی فهمید اسم من آتشه نه عطش.
نمیدونم چی باید بگم.
ای کاش...
ای کاش...
ای کاش...
...
علی ای حال وظیفم بود که حرفمو تو کامنت قبلیم بهتون بزنم.
موفق باشید.

:|

hypetia سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 09:18 ب.ظ http://zoghali.blogsky.com

5 ) عجب دمنوشی میشه

5. عااااااااالی :)

مینا سه‌شنبه 30 مهر 1392 ساعت 11:16 ب.ظ

1. خوندم بودم قبلا ولی یادم رفته بود. لینک دادی یادم اومد. بازم میگم: باعث افتخاری :-***

2. و باز هم :-***

3. به نظر بد مزه نمیاد. مثل باقلاقاتوقه یه جوریا که خیلی دوست دارم. اینم نباید بد باشه. چرا نخوری؟

4.کار ثابت دولتی اگه مجبور باشی کارمند دیگران باشی با همه ی مزایاش ولی خسته کنندست.مگر این که خیلی شرایطش خوب باشه و ارزشش رو داشته باشه.

5. به به. مبارکه. من اهل تلفن نیستم ولی واقعا نمیشه منکر شد که چقدر مزه میده این جور جایزه ها :)

1. مرسی عزیزم:)

2. :****

3. احساس کردم خوشم نمیاد! شاید چون تو اسمش روغن داره :دی
آره شبیه باقلاقاتوقه:)

4. من از رئیس بدم میاد :دی
حالا دارم سبک سنگین میکنم :)

5. آره:دی
:***

مینا چهارشنبه 1 آبان 1392 ساعت 01:25 ق.ظ

درمورد ساعت، نمیدونستم میتونم تایید کنم یا نه، واسه همین اینجا جواب دادم:

به نظرم شیک و قشنگه. منم یه ساعت توو این مایه ها دارم ولی بندش مثل این بلند نیست. ظریف و ناز و قشنگه به نظر من. نگران نباش و با خیال راحت و دل خوش از خریدت لذت ببر. مبارک باشه عزیز دلم :-****


فقط دقت کن که چون بندش دو دور پیچیده میشه ممکنه خیلی راحت و سبک نباشه. چون من یه ساعت داشتم که بندش همینجور پیچیده میشد. با این که بندش پارچه ای بود همش اذیتم میکرد و پیچ میخورد. مواظب باش این اینطوری نباشه. وگرنه همه چیش شیکه :-*

تو خوش سلیقه ای. وقتی بگی قشنگه یعنی قشنگه:)
یه مدت این مدلو میخواستم اما هی نمیخریدم. دیشب گول خوردم آخرش:دی
مرسی دوستم:***

آره حتما سنگین تر از ساعتهای معمولیه.
دخترم یه دونه بند چرمی شو داره. این حتما سنگینه. اما تنوعه :)

Masʘ‿ʘd یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 03:43 ب.ظ

3o_O
4من که همچین پیشنهادی ندادم ولی تو ذهنم بود بگم که خودتون از چشمان قشنگم متوجه شدید:دی
5ما اگه شانس داشتیم اسمون شمس الله بود):

3. آره :دی

4. اعتماد بنفس کاذب :دی

5. شمس و شانس؟ ربطش چیه؟!
تو همون اسم معروفت خعلی بهت میاد :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد