روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. از خواننده های خاموش و روشن این یادداشتها یه خواهش کوچیک دارم. لطفا اگه از برگه های G5 استفاده کردین محاسن و معایب و کلا تجربه تونو برای من بنویسین. خیلی خیلی ممنونم :)


2. دیشب موکلم اس داد که: خیلی استرس دارم. میشه فردا با هم بریم دادگاه؟ :(

واسه ساعت هفت صبح باهاش جلوی دفتر قرار گذاشتم و اومدم دنبالش. اینقدر گریه کرده بود که چشماش باز نمیشد. بغضم گرفت... قاضی گفته بود اگه قبل از وقت بریم ، بدون نوبت رسیدگی میکنه. ساعت 8:15 جهت عرض سلام و صبح بخیر ، خودمو پرت کردم روی میز حاج آقا. ساعت 1:30 ظهر ، دادنامه صادر و تایپ و ابلاغ شد :@

تموم مسیر دفتر تا دادگاه (حدود یکساعت) موکلم اشک ریخت... از 8:30 تا 1:30 هم اشک ریخت... از 1:45 تا 2:30 که جلوی دفتر پیاده ش کردم ، اشک ریخت... :"(((


3. فردا ، اولین روز از آخرین سال دبیرستان مونه :) :*




نظرات 3 + ارسال نظر
کــــاکتوس صــــورتی یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 09:07 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/



خدایا هیچ کس رو درمونده نگذار

اگه واسه دو نوشتی:
درمونده نبود. خانم مهندسه. استاد دانشگاهه. فقط مرور خاطره ها اذیتش میکرد. بهش گفتم به خاطره های بد فکر کن تا لبخند بزنی و از تصمیمی که گرفتی لذت ببری :(

نهال دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:34 ق.ظ http://fazmetr.blogsky.com

مگه میخاست چیکار کنه ؟چرا اینقدر ناجور آخه !؟
اول مهر مدرسه ما که خیلی وقته تموم شده

دادنامه طلاقش صادر شد دیروز.
امروز هم رفت محضر واسه اجراش.
شوهرش هنوز نفهمیده و خبر نداره.

اول مهر منم همینطور اما آدم که مادر میشه دوباره زندگی میکنه همه چیزو :)

Masʘ‿ʘd دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 02:34 ب.ظ

1دیگه واجب شد خودم دست به کار بشم بیام از برق بکشمتون بیرون:دی

2خدا صبرتون بده

3موفق باشید

1. نمیتونی :دی

2. مرسی :(

3. موتوچکریم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد