روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

1. چند روزه که به صورت همزمان درگیر یک پرونده قتل و یک پرونده رابطه نامشروع و یک مشکل شخصی و یک مسئله پزشکی هستم.

به شدت خسته و عصبی. به شدت بی حوصله و دپرس.

اگه یه مدت تو کامنتها چیزی گفتم که خودم نفهمیدم ، همینجا بابت اوقات تلخم از همتون معذرت میخوام:(

2. الان مادر یه فا.ح.شه اینجا بود.

( در دیکشنری زیتون ، به هرکسی که در یک مقطع زمانی واحد به هر دلیلی اعم از فقر یا ترس یا تنوع طلبی یا بیماری یا... با بیش از یک نفر به صورت موازی ، رابطه داشته باشه "فا.ح.شه" اطلاق میشه. چه پسر باشه ، چه دختر و چه زن باشه ، چه مرد. "ه" آخر کلمه رو ، "ه" تحقیر بگیرید ، نه "ه" تانیث. )

بچه ش رو فقط دوماه بعد از ازدواجش با کسی که سه سال بخاطر جلب موافقت خانواده برای ازدواج با او جنگیده بود ، تو خونه زنی یازده سال از خودش بزرگتر و البته متاهل گرفته بودن...

چی باید میگفتم به این مادر؟:(((

زیتون یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 06:24 ب.ظ

نظرات 20 + ارسال نظر

خط خطی! یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 10:45 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

روزگار خیلی بدیه! نظر دیگه ای ندارم! همین!

آره :((((((

خط خطی! یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 10:49 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

ها اون پرونده قتله چشمک میزنه ها! هیجانیه؟! مگه اینجاهام قتل هس؟!(حالا پس فردا جنازمو میندازن زمین تا حالیم شه قتل هست یا نیست!:دی)
آغا میگم همکار نمیخوای؟! دستیار؟! راننده؟ آبدارچی؟! کارت جالبه! خیلی جالب! فقط یکم خسته ای عزیزم

دیگه اینکه! نگرانتم! خودت میدونی، نه؟! پس این هفته خبرم کن امتحانا تیغی تموم شد میریم کاپ شاپ! میدونم! وضعیتتو میدونم ولی فک میکنم این تنها کاریه که از دست دوستات برمیاد! نه نگو! باشه؟!

تو زود دکتر شو و کلینیکتو افتتاح کن اونوقت با مسائل بسیاااار هیجان انگیزتر سروکار پیدا خواهی کرد! :():
یه کم نه... خیییییییییییلی... خیییییییییلی زیااااااااد... از همه چی :(

مرسی ع د. حتما. مرسی :قلب:بوس:گل:

سیندرلا یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 11:40 ب.ظ http://cinderellla.blogsky.com/

با رابطه زنان شوهر دار به شدت مخالفم به هیچ وجه هم درکشون نمیکنم یعنی اصلا درکشون نمیکنم.

علیرغم اینکه تعریف اون کلمه در دیکشنری من به اون صورته که نوشتم اما در اینجا و در این مورد بخصوص ، فقط اون پسر تازه داماد ، مشمول اون تعریف بود. اون خانم متاهل فقط روی کاغذ متاهل بود.
سیندی جان ، بعدازاین با نواقص قانون و دشواریهای طاقت فرسای طلاق عملا آشنا میشی و میبینی که گاهی چه فجایعی به بار میاره...

گیتاریست دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 01:21 ق.ظ http://guitarist0.blogsky.com/

توضیح شکلکها ، جهت پیشگیری از سوء تفاهم ضروریست!

M.Masoud دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 11:40 ق.ظ

مسائل پزشکی رو سرسر ی نگیرید

نه. نمی گیرم. از این به بعد باید سالم تر باشم. بنا به اجبار:(

رضا کوشمولو دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 02:27 ب.ظ

نمیدونم...فقط خدا صبرتون بده با این وضع و اوضاع....

صبر و دنده پهن ایضا!

Masʘ‿ʘd دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 02:59 ب.ظ

ان شالله به زودی ازین مشکلات با یاری خدا و سر بلند بیرون بیاد
و هرچه سریع تر زیتون خبیث سابق بشی البته برا من:دی

مرسی. امیدوارم.
مثعود همه را به کیش خود پندارد! من هیچوقت واسه هیچکس خبیث نبودم:) :(

Masʘ‿ʘd دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 05:00 ب.ظ

خباثت هزار جور میشه برداشت کرد
چرا برداشت اشتباه کردید
منظورم شاد و سرحال برای خباثت های من:دی

از این پس کمتر مرا شاد و سرحال خواهی دید!

Masʘ‿ʘd دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 05:42 ب.ظ

راسی اینو یادم رفت شما راحت باشید هرچی دوست دارید به من بگید من ناراحت نمیشم
دنده پهنم خیتلتان از بات من راحت باشه

میدونم. خیلی ظرفیت داری. مرسی:گل:
دنده پهنو واسه خودم میخوام:(

پرستو دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 06:18 ب.ظ

چی شده دوست جون؟ خدابدنده؟
تعریفت از اون کلمه عالی بود. جوابت به سیندرلا هم قشنگ بود. سیندرلاومن مونده تا چیزایی که تو تجربه عملی داری حسشون کنیم.
راستی همه عکساتو دیدم. همش عالی بود. گلهاکبابهاگوشوارهابچه ها
درگیرامتحانها بودم. خیلی خستم. دوباره میام

به... سلام:*
حدس میزدم تو امتحانا باشی.
مرسی عزیزم. خدا هیچوقت بد نمیده. ما بد میکنیم و عکس العملشو میبینیم.
آره خیلی فرق بین دوره دانشجویی و تئوری با دوره کار وعملی وجود داره. از زمین تا آسمون. ایشالا زود زود تجربه این دوره هم نصیبت میشه. هم تو و هم سیندی:*
حتما بیا.

آقای نون دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 06:59 ب.ظ http://maste-may.blogsky.com

تو قبلا این آدرس وبلاگت نبوده؟
http://z8un.blogfa.com/

این اولین و آخرین و تنها وبیه که من دارم.
این ادرس که گذاشتی اصلا باز نشد که ببینم چیه.

Masʘ‿ʘd دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 07:00 ب.ظ

یعنی من دیگه خباثت نکنم
نمییییییتونم
:سر تو دیوار:

من همچین حرفی زدم؟!!!
دوباره ...ش شدی؟!!!

Masʘ‿ʘd دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 07:39 ب.ظ

وقتی سرحال و شاد نباشی چه فایده من خباثت کنم

دوباره به من گفت .....:از پنجره دفترتون خودمو بندازم پایین:

:(((

آقا رضا زحمتشو میکشه:دی

کپل خان دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 09:39 ب.ظ http://face-boogh.blogfa.com/

سلام ممنون
اتفاقا میخواستم بیام یه سری بهتون بزنم
چووووووووووووووووووووووون
چوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
چوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
چوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
خسته شدید
نه
اخ جون
چووووووووووووووووووووووووووووووووون
چووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون چوووووووووووون
تعریف وبتون رو خیلی شنیده بودم
:|
بازم میام
ولی نه به این زودی
چوووووووووووووووووووووووووووون
چوووووووووووووووووووووووووووووون
چوووووووووووووووووووووووووووووووووووون
چووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
چووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
قراره برم مسافرت :|
فعلا خدافظی:|

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

خدافظ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
:|

سلام بر کپل خان.
خوش اومدی.
مرسی از تعریفش!
ایشالا خوش بگذره مسافرت.
درپناه خدا.

رضا کوشمولو سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 07:38 ق.ظ

خواهش میکنم...کودوم زحمت...وظیفمه....

ای بابا...
اولا که تو رزا هستی، نه رضا!
بعدش تو رزا کوشمولو هستی، نه آقا رضا!
اون آقارضا که قراره ما رو از دست این خبیث نجات بده یه بنده خدای دیگه س!
حالا ولی گوش به زنگ باش اگه اون نبود خبرت میدم:دی

غریبه سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 02:17 ب.ظ

وکالتم سخته:|
من که اصلا نمیتونم این چیزا رو ببینم
راستی انگشتر خوب شده بود؟
شرمنده اگه خوب نشده بود خیلی روش کار کردم بهتر از این نمیشد درش بیارم
وقتی فهمیدم ماله شماست چشمام داشت چهار تا میشد
:دی