روزانه های زیتون
... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون
... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسددرباره من
... فرضم کن ستاره ای ، بر بام ترانه گفتن / فرضم کن جوانه ای ، بیزار از خزان خفتن ...
ادامه...
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- زیتون 519
بایگانی
- بهمن 1394 1
- دی 1394 1
- آذر 1394 2
- آبان 1394 4
- مهر 1394 4
- شهریور 1394 6
- مرداد 1394 8
- تیر 1394 7
- خرداد 1394 12
- اردیبهشت 1394 6
- فروردین 1394 1
- اسفند 1393 2
- بهمن 1393 3
- دی 1393 7
- آذر 1393 5
- آبان 1393 5
- مهر 1393 4
- شهریور 1393 9
- مرداد 1393 13
- تیر 1393 13
- خرداد 1393 15
- اردیبهشت 1393 15
- فروردین 1393 12
- اسفند 1392 16
- بهمن 1392 24
- دی 1392 19
- آذر 1392 23
- آبان 1392 25
- مهر 1392 22
- شهریور 1392 13
- مرداد 1392 12
- تیر 1392 23
- خرداد 1392 34
- اردیبهشت 1392 34
- فروردین 1392 3
- اسفند 1391 15
- بهمن 1391 11
- دی 1391 9
- آذر 1391 3
- آبان 1391 5
- مهر 1391 7
- شهریور 1390 1
- تیر 1390 4
- اردیبهشت 1390 4
- فروردین 1390 18
- اسفند 1389 13
- بهمن 1389 13
- دی 1389 13
تقویم
بهمن 1394| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | |||||
| 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
| 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
| 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
| 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جستجو
آمار : 212758 بازدید
Powered by Blogsky
1. صبح رفتم سروکله مبارکو صفا دادم و دارم لذتشو میبرم:دی
یک نقشه هایی هم برای ابروها کشیدیم:)
دست مریزاد مشاطه!
2. بیشتر از هفت سال قبل ، یه کیف چرم اداری از فروشگاه کانون وکلا خریدم. اون روز صد تومن. الان همین مدلو هنوز داره میاره ولی شده سیصدوپنجاه تومن. دیگه بعدش کیف اداری نخریدم. تموم کارامو با همین انجام میدادم. خوشدست و جادار و با سلیقه من جوره. چندوقت پیش یکی از سه زیپ اصلیش برید و دیشب دیگه رسما بسته نشد. من چرم کهنه رو دوست دارم. میخوام بدم زیپشو عوض کنن و دوباره ازش استفاده کنم. اما دیشب دخترم میگفت: دیگه حالم از ریخت این کیفت به هم میخوره!:(
3. آخی... موکلم الان برام پنج تا دونه دلمه آورد. گفت داشته می اومده خاله ش براش یه بشقاب آورده... حالا من چیکار کنم با این اخلاق گندی که دارم؟:/
4. راستی دیزاینرمونو عوض کردیم!
زیتون
سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1392 ساعت 04:53 ب.ظ
بیچاره دیزاینرا :دی
آره. دیکتاتور در هر لباسی بیچاره س مخصوصا اگه من طرفش باشم
یاد این افتادم که میگه
دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند :دی
اون دیزاینری که میخواستم بهت معرفی کنم ,حرف گوش کن ,
حالا منظور؟
اگه جایی از اوامر ما علما و اصولا ایراد داشت حق داره نظر تخصصی بده. همین فقط
اون که پادشاه نبود. ما پادشاهیم. اون فقط باید اطاعت امر کنه
نم خواااام. همون دیشب جانشینش بر تخت نشست
اومد یه دوری تو پروژه زد و میدونی اولین جمله ای که گفت چی بود؟
گفت: خب قصد دارین چیکار کنین؟
گفتم این خودشه. نمی گه این کارو میکنم. میپرسه میخوای چیکار کنی.
خلاصه فقط گفت منو زود اوردین. فلان کارو فلان کار که انجام شد نوبت من و تیمم میشه
دقت کردی من چقد از وبت عقبم؟
بعد تازه دقت تر کردی دوتا از این شکلکا داری؟تفاوتشون دقیقا در چیه؟توضیح بده با رسم شکل:دی
الان 2 ساعته نشستم سایت به جا پروجه ک نشد انجام بشه دارم اینجا کامنت میذارم!2 ساعت حقیقی نه اصطلاحی!
آغا چی میگی؟
ما ترم اول یه هیلگارد خریدیم30-20 تومن الان(یکسال بعد:دی) شده 70 تومن!
چرم قدیمیش خوب تره اصن! واکسش بزن خشنگ تر میشه!
کدوم اخلاق گندت؟!
(امیدوارم بتونم بیام جواباتو بخونم:)
خب فصل امتحاناس و غیبتت مجازه
آره دوتاس. فک کنم یکیش میخواسته "بوس" بشه
بااااعشه. اما باید از راه که میرسم ببرمش قایمش کنم چشم دخترم نیفته بهش
این اخلاق گندی که غذای مث دلمه که خیلی دست بهش میخوره موقع پیچیدن ، نمیتونم از هرجا اومد بخورم. فقط دستپخت مامانم و خاله م و زنداییم.
میدونی چکارشون کردم؟ دادم آقارضا. میشناسیش؟
(منم امیدوارم:دی)
چیزی که در مورد چرم جالبه اینه هر چی بیشتر دست بخوره بهتر میشه و خوشگلتر.فقط مشکلش اینه به قول دختر شما ادم بعد چند وقت حالش از مدلش بهم میخوره
یکی از دوستای من دنبال یه کیف چرم واسه لبپاپ بود.گیر نیاورد اون چیزی که میخواست.اخرش مجبور شد بره سفارش بده براش بسازند
به شما هم همین توصیه رو میکنم.اینطور که فهمیدم خیلی دوست دارید وسایلتون تماما باب سلیقه خودتون باشه.یه کیف هم طبق سلیقتون طاحی کنید بدید بسازند براتون
آره مث فرشه که هر چی پا بخوره بهتر میشه.
من خودم باهاش مشکلی ندارم. دخترم خسته شده
راست میگیا. چرا فکرشو نکرده بودم. مرررررررررسی بابت پیشنهادت. رفتم تو فکر دیزاین یه کیف اداری
برو حتما تو فکر دیزاینش
من خودم یه کمربند و یه کیف پول سفارش دادم
با چرم مودار
هنوز بهم نداده
ولی به نظرم خوشگل میشه
اگه هم دانشجو شدم دوباره یه کیف میگم برام بسازند که توش کتابامو بذارم ببرم دانشگاه بیارم خونه بازم فرداش ببرم دانشگاه
اگه هم نشدم که میخوام برم زن بگیرم میگم کت دومادیمو با چرم بسازند
یه جفت دستکشم میخوام واسه زمستون بگم بسازند
کلا میخوام خودمو چرم پوش کنم
روبروی خونه مامانم یه کارگاه کوچیکه که یه خانم مسئولشه و اتفاقا کارهای دست دوزش خیییییلی شیکه. ازش کیف پول خریدم. همینجام دوسه تا مغازه که سفارش میگیرن میشناسم. شما کاراتو به کی سفارش دادی؟ تمیز کار می کنن؟
کت دومادی چرمی؟؟؟
آره راستی منم دستکش میخوام. یه دست خیلی شیک. چه خوبه میای اینجا! کلی چیز یادم میاری
دستکشهای آماده انگشتاش خیلی درازه. بدم میاد سر انگشت تو دستکش خالی بمونه. میخوام کیپ و فیکس باشه
نگران نباش، استاد حسابان اینجاست !
البته من به هیچ آموزشگاهی افتخار همکاری ندادم به خاطر همین، کلا دارم یه کار دیگه میکنم که ربطی به ریاضی نداره، به جز کپی کردان جزوه های همون حسابان ! گاهی هم به خودم میگم، حیف من نیست برم با چهل تا دانش آموز سرو کله بزنم ! 
ولی خب تدریس رو دوست دارم، اصلا خیلی باحاله ! ولی خب کلا دوست دارم مقاطع بالاتر رو درس بدم، تدریس مقاطع زیر دبیرستان خیلی سخته. مخصوصا وقتی که میخوان یک روزه معجزه کنی و یه کتابو به طرف یاد بدی.
کلا ملت از همه مشاغل ، انتظار معجزه دارن.
همه گاف و سوتی ها رو تو پرونده میدن و شب قبل از دادگاه میان و از من انتظار معجزه دارن....
سالها با مریضیشون مدارا میکنن و هزار جور دارو گیاهی و ختم و نذر و ... اینا و بعدش از دکتر انتظار معجزه دارن...
میذارن مشکلات به اینجاشون برسه و بعدش از مشاور انتظار معجزه دارن...
اووووووووووووووه یوسف ، این دسته از ملتو قلم بگیر از روزگارت
مبارک باشه خانومی.
نقشه برای ابروها؟ یعنی چطور؟
آقارضا کی بیده؟ میدادی من خب! من اخلاق گند ندارم!
مرسی.
یعنی همونطوری که نقشه میگه!
آقارضا موجود خوبیه! نترس. اونم اخلاق گند نداره. دم دست تر از تو بود خب
اره من یکی از دوستام هست
کارش خیلی خوبه
تمیز و خوب کار میکنه
فقط مشکلش اینه مثل خودم میمونه
یعنی یکم تنبله
هی باید بزنی تو سرش تا کار کنه
زور بالا سرش نباشه کار نمیکنه
اگه شد یسری عکس از کاراش برات میفرستم
ببین میپسندی یا نه
مرسی. لطف میکنی. منم عجله شو ندارم. بذار تنبلیشو بکنه بچه
این کلمات و عبارات خاصت منو کشته !
« دست مریزاد مشاطه »
« از کارخانه جهل خود »
....
خوبه حالا من ادبیات و ابیات تریپ دارم، مگرنه فهم کلمات شما در توانم نبود و بایستی دست به دامان فرهنگ دهخدا همی شدمی بارها و بارها و خستو گشتندی !
راستی جواب سوالتم دادم، به اون راهنمایی هم نیازی نبود، چون منظورتو گرفتم همون اولش !
اوکی. خوندم. اون توصیه های ایمنی رو جدی بگیر. اینا تجربه های سالهای کار و زندگیمه
اوخی
آخرش چیکارش کردی؟
دیدم اون روزی غصه کیفتو داریا :دی
باورت میشه هنوزم وقت نشده ببرم زیپشو درست کنم:دی
بیام ببرم برات؟ :دی
:دی
میبرم خودم:شکلک آدم ترسوی بی کیف بی اعتماد: