روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

دگرگونه هفده

...گر باد فتنه ، هردو جهان را به هم زند 

ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست... 

 

پ.ن 

1. بیتی از حافظ. 

2. فتنه ها یکی دوتا نیستن. حالمو بد میکنن. حالم بده اما منتظرم.

نظرات 21 + ارسال نظر
مبارک شنبه 30 دی 1391 ساعت 07:07 ب.ظ

سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند بر حسب اختیار دوست

چه خبر؟ ؟
جدا مانده ام از همه وصل ها
تنهای تنهای تنها,
جدا مانده ام از تن ها من تنها ترین تن ها
درست مثل اینکه توی آخرین قمار همه رو باخته باشم
خب بگذریم از خبر

آخرین بار حافظ گفت ارزش فکر کردن نداره, من گفتم ای به چشم حافظ

من با حافظ مخالفم.
اتفاقا خیییییلی بهش فکرکن تا همه زوایای وحشتناکش برات روشن بشه و یاد بگیری که دیگه تکرارش نکنی

انتظار با امید گره خورده
امیدی نباشه انتظاری نیست و اگر انتظاری نباشه یعنی امیدی نبوده!

مغسی



Masʘ‿ʘd شنبه 30 دی 1391 ساعت 10:53 ب.ظ

منتظر کی
اگه منتظری که من شیرینی بیارم
منتظر نباش

منتظر خودش بودم. خودخودش. باحال بد. وسط آشوب فتنه ها....
اومد اما من حالم خراب تر از اون بود که بتونم حتی یه کلمه بهش بگم...
اما همین که اومد کافی بود...


ممنون بابت زحماتت

یه دوست دیگه یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 07:46 ق.ظ

اتفاقا" انتظار نشونه خوب بودن حاله ، امیدوارم خبرهای خوب بهتون برسه.

جدی؟! من با حال خراب ، منتظر بودم. منتظر خبر نبودم...

Masʘ‿ʘd یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 07:57 ق.ظ

این روز ها انسان ها تنهایی ات را پر نمی کنند ، فقط خلوتت را می شکنند …



عروس یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 11:05 ق.ظ http://madarshoharam.blogsky.com/

الهی بگم این فتنه ها ..... که زیتونو ... واقعا که ـ این بیت خیلی سنگینه زیتونم ـ به فکر من باش که ....

همش که سانسور شد عروس خانمی
درون ریزی نکن. همشو علنی بگو

مرسی عزیزم
ایشالا همه اوقاتت خوش باشه

مبارک یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 05:23 ب.ظ

وقتی رفتم سراغ حافظ که از بس فکر کرده بودم, کلا شده بودم فکر
حافظ هم دید من بیشتر بخوام فکر کنم, نابود میشم, بهم استراحت داد
چیزی نیست که بشه بیخیالش شد, حداقل من نمیتونم, هفته اول همیشه و حالا گاه گاهی فکرمو مشغول میکونه, که چی شد , اینطوری شد. به نتایجی هم رسید, بعععله, چی فکر کردی :دی

امیدوارم نتایجت عبرت انگیز باشه

چی شده که "مبارک" شدی؟

مبارک یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 05:46 ب.ظ

وبت بد میاد بالا
نظراش بد تر
جون آدمو میاره بالا تا خودش میاد بیاد بالا
سرسنگین شده, ناز میکنه, میخواد منو حرص بدد, حالشو نداره بیاد بالا
نمیدونم؟
ببین چشه بچه, یوخ مریض نشده باشه

رفقا! آیا شاکی دیگه ای هم اینجا هست یا وبم با این مبارک خان ، خصومت شخصی پیدا کرده؟

انوش یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 06:12 ب.ظ


دلی محکم داشته باش که از هیچ باد فتنه ای نلرزد
دخیل بسته ای به آنچه این روزها شایسته دلبستگی نیست
رنجور عشق دوست چنانم که هر‌که دید
رحمت کند، مگر دل نامهربان دوست
در باد فتنه ها قد ما خم نمی شود
یعنی حریف قامت ما غم نمی شود

دلم محکم بود انوش... سست شد... باورمو از دست دادم...
اما قضاوت نکن: دخیل نبسته ام به ناشایستگیها.

خط خطی! یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 07:39 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

این مبارکه فک کنم قمار بازی میکنه که خجسته ی مبارک شده!

عاشق حافظم! همیشه میزنه وسط خال! کارش درسته!

حافـظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشـتر بـباید بر هـجرت احـتـمالی

این اصن حال درست درمون نداره. مشاور لازمه. میپذیریش؟

درررررررررررست وسط خال


چون دوست دشمن است شکایت کجا برم.....


اصن شکایتی ندارم که ببرم:


که در طریقت ما کافریست رنجیدن

یه دوست دیگه یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 07:51 ب.ظ

خوب مگه منتظر یه اتفاق خوب نبودی؟همین که آدم منتظر یه چیز دوست داشتنی باشه ، یعنی امیدواره و این امیدواری یه اتفاق خیلی خوبه !

منتظر اومدنش بودم. اتفاق خوبی بود. اما انتظار، الزاما نشونه خوب بودن حال منتظر نیس و همچنین الزاما ارتباطی بین انتظار و امیدواری نیس.

خط خطی! یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 08:06 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

باید فکر کنم! البته شرط مسلمش اینه که وصیت نامه شو بنویسه و رضایت نامه کتبی بیاره! چون ته تهش میتونم کمکش کنم خودکشی کنه!

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهرویی باید، جهان سوزی ، نه خامی بی غمی

کار خوبی میکنی. حتما کمکنش کن. رضایت نامه و ایناش با من



+ بووووووووس.

مبارک یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 08:06 ب.ظ

شما که میگی میزنه وسط خال چرا با نظرش مخالفت میکنی؟

الان مطمئنی که مچ گرفتی و از خودت راضی و خشنودی؟؟؟
یه نظرو برداشتی چسبوندی به یه نظر دیگه. زرنگی الان یعنی؟


با مستندی که تو واسه خودت اورده بودی مخالف بودم و با مستند رامی موافق و هیچ تناقضی هم نداره

کــــاکتوس صــــورتی یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 08:15 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

وبت خیلیم خوبه
مشکل از میمونه! منظورم مبارکه

من بی ادب نیستم درست بخونین

ای جانم

مرسی.مرسی

اصن اسمشم مشکل داره

مبارک یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 08:40 ب.ظ

عبرت؟
همین قدر بگم توی همین نظر بیست خط نوشتم
از عبرت, بعد همشو دیلیت کردم
این روزا
یه جورای وقتی میام هر حرفی بزنم, میرم و بدترین برداشت ممکن رو میکنم, بعد ادامه اون برداشت رو میگیرم و میرم میرسونمش به بدترین حالت ممکنی که ممکنه پیش بیاد
بعد میگم اگه قراره برسه به اینجا, من خفه بشم بهتره
دارم خفه زندگی کردن رو تمرین میکنم
دارم خودمو توی فیلم و کتاب و درس گم کردنو تمرین میکنم
رفیقای این روزای من شدند چیزای که نه گوش دارند و نه احساس

یادته گفتم هر خطایی یه جریمه ای داره. حالا داری جریمه میدی. تموم که شد دوباره روابطت عادی میشه. نگران نباش
جریمه ای که اون داره میده بابت خطاش، سنگین تر از مال توئه

مبارک دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 05:37 ب.ظ

نه دیگه با این چیزا خوشحال نمیشم, فقط گفتم که بدونی, میدونسم قبول نمیکنی, توی این موارد یه دنده ای

بعضی حرفا که از روی شوخی زده میشه, فکر ادمو بد به خودش مشغول میکنه, آدمو میبره تو یه زمان و مکان که داره سعی میکنه ازش دور بشه

پس فهمیدی, انتظارش میرفت اولین نفری که بفهمه خودت باشی , شما رو نمیگم, همون که زد وسط خال رو میگم

من به شکل جریمه هش نگاه نمیکنم, دارم به شکل یه سبک زندگی بهش نگاه میکنم, همچینم بد نیست, حداقل خوبیش اینه که دقدقه هات کمتر میشند و زمان آزادت بیشتر

وقتی از موضع حق ، حرف میزنم محاله کوتاه بیام. حالا شما بگو یه دنده یا هرچی. مهم نیس. دلداری الکی نمیدمت که بفهمی چه خطری از بیخ گوشت گذشت

سبک زندگی؟؟؟ تا اومد این قضیه برات شکل سبک زندگی پیدا کنه زیاد هزینه کردی براش. هم خودت هم اون نازنین که به من زنگ زد و چقدر نگران بود...
امیدوارم که دغدغه هات به شکل عاقلانه تری کمتر بشه. زمان آزاد یه زندانی حبس ابد از مال من و تو هم بیشتره!

خط خطی! دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 06:00 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

چرا عزیزم؟

مبارک دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 06:25 ب.ظ

مرسی
جوابت نایس بود
توی همون عاقلانه بودنش موندم
نمیدونم چی عاقلانه اس
شایدم میدونم ولی دلم بهش راه نیست
میدونم چه خطری گذشت, فکر کنم کسی که بیشتر از همه حسش کرد خودم بودم , با تمام وجود درکش کردم, هنوز هم دعا میکنم , ادامه اش هم به خوبی و خیر بگزره

اون زندانیه, جمله پر معنی بود, حداقل واسه من
بعضی وقتا به آزادی مشروط فکر میکنم, ولی خودم حاظر نیستم پای برگه آزادی خودم رو امضا کنم.

یه وقتایی با اینهمه غلط املایی بهت شک میکنم


باشه. به حکم من ، زندانی ابد باش بدون ازادی حتی مشروطش

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 07:18 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

من که نفهمیدم چی میگی ولی اگه با منی برام مهم نیست
شوخی بود و بس

زیتون جونم با شما نیستم
دلم برات تنگ شده
درسته یه هفته نیومدم ندیدمت ولی انگار خیلی وقته ندیدمت

بیجا کرد. باخودش بود. ببخشش

میدونم. منم دلم تنگ شده خعععععععلی
امتحانها رضایت بخش بود یا مث مال رامی ، قهوه ای؟

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 07:49 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

نه نمی بخشمش


بهترین امتحانایی که توی این سه سال داشتم بود
یعنی نمراتم
با اینکه خیلی زمان امتحانهام جالب نبود ولی نمره هام خوب شد
تا اینجا که از 13ونیم پایین تر نداشتم
برعکس دو سه ترم قبل

صاحب اختیاری

خداروشکر که راضی بودی.
تو دانشگاه، مهم پاس کردنه. خودتو زیر فشار نذار. خوش باش

mehdi سه‌شنبه 3 بهمن 1391 ساعت 07:11 ب.ظ http://mehdi-ch.blogsky.com

wow چقدر جالب

دقیقا چیش جالب بود؟؟؟ اونم در حد wow ؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد