روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

یه شکلات از روی میز جلوش برداشت و گذاشت دهنش.  

صدای چندش ملچ ملچش دیوونه م کرد.

مرده و زنده من اومد پیش چشمم تا اون شکلات کوفتی رو تموم کرد. 

جدی جدی میخواستم بلند شم و از اتاق برم و بهش بگم وقتی خوردی منو صدا بزن تا بیام... 

 

شکلات که تموم شد عطسه کرد. 

یه دستمال برداشت و تا دم رفتن به اون دماغ بی صاحبش ور رفت. 

نمیدونین چه جوری رو اعصابم بود... 

 

سه بار سوئیچ ماشینشو تو گوشش چرخوند و هر سه بار با دستش سوئیچو تمیز کرد.... 

 

من فقط فکر میکردم: 

آیا همسر بیچاره ش در طول زندگی مشترکشون ازلحاظ روانی ، سالم مونده یا...؟! 

 

پ.ن  

1. هرهفته حداقل یه مراجع شبیه این دارم. 

امروز گفتم شما رو بی نصیب نذارم! 

2. آدم گاهی دلش میخواد همه محتویات معده شو روی هیکل این جور آدمها بالا بیاره. 

حداقل من که گاهی دلم میخواد. 

3. شرمنده که رعایت نزاکت نشد.

نظرات 38 + ارسال نظر
بهار شنبه 9 دی 1391 ساعت 08:16 ب.ظ http://nedaye-asemoni.mihanblog.com/

خدا صبر عنایتتون کنه خانوم گل

تو چون چشمه ادب وکمالی بیش از دیگران آزار میبینی ازین لابالی گریها

این روزا خیلیا نزاکت ظاهری دارن اما دریغ از نزاکت باطنی تو زندگی خصوصی ودر روابط عاطفی حتی..بادوستاشون

اونم همین قدر دردناکه

برات بهترین هارو میخام

مرسی عزیزم

لوسم نکن دیگه. من آب باریکه هم نیستم. چشمه خودتی

آره اون مدلی هم داشتم.
طرف مثلا چندبار اومده مشاوره و این قدر مودب و با نزاکت برخورد کرده که باخودم گفتم کاش موکلم بشه که حداقل مزه یه موکل باکلاس و باتربیتو بچشم. اما وقتی موکلم شد و بیشتر رفت وامد کرد ، زوایای پنهانش اشکار شد و به جایی رسید که طی سرچ های گسترده و تحقیقات میدانی به این نتیجه رسیدم که اون دسته مراجعینی که زیاد از حد لفظ قلم بلغور میکنن حتما یه مشکل روان پریشی دارن

منم واسه تو بهترشو میخوام

بعضی رفتارها خیلی چندش آورن
ولی اون طرف خودش نمیفهمه داره چه غلطی میکنه

آره اصلا نمیفهمید
همچین ریلکس لمیده بود و ملچ ملچ میکرد.........اه اه اه

Masʘ‿ʘd یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 12:01 ق.ظ

خدا صبردون بده
واقعا" خیلی بده رو اعصابه

اصن یه وضعیتی

خط خطی! یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 02:36 ق.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

چن دفه بگم این شکلاتارو نذار رو میز ؟ بیا بده من بذارم جیبم!گوش نمیدی اینطوری میشه!
خب تو خونشون شکلات و سوییج نداره دیه!



هروقت میای منو میخندونی. مرسی که میای

یه دوست دیگه یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 07:48 ق.ظ

پ . ن
1 - رو میزتون شکلات نذارید
2 - رو میزتون دستمال نذارید
3 - رو در اتاقتون بنویسید ورود با سوئیچ ممنوع

راه حل کلی تر :

کلا" ورود آقایون رو ممنوع کنید!!!

من چی بگم که تمام مراجعه کنندگام اینطورین؟؟

ج. پ. ن

1.لازمه. اینجا مرتب فشار ملت میفته!
2.لازمه. اینجا مرتب اشک ملت درمیاد!
3.روش فکر میکنم.

جواب کلی ترتر:
امکانش نیس. سوئیت مشترکه

تمامشون؟ واقعا؟ دلم سوخت که. کدوم جهنم دره... ببخشید کدوم نقطه زیرصفر کار میکنی؟

Masʘ‿ʘd یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 05:36 ب.ظ

خوب همش خاطرس

خط خطی! یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 06:32 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

ف ب ع د ق ب د د !هاهاها

اغا خو راس میگم! منم فشارم هی پرت میشه ها! حالا من هی میگم هی گوش نده!

هی وایه من! چاپلی چاپلی شدیم رفت!

میگم اونو دکتر نبردی؟ من کلا اعتصاب کردم دیگه اصن اپ نمیکنما! جنگ جنگ تا پیروزی!

خداییش سیستم خلاصه نویسیو حال میکنی؟

عزیزمی. چی دوست داری برات بخرم؟ با فشارت کار دارم. پرت نشه ها


نه نبردم روحیه رو داری؟ مث سنگ پا نیس به نظرت؟

خط خطی! یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 06:43 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

آغا من الان در یک حرکت ناگهانی فهمیدم آدرس وبمو میزنم ولی اون تیکه رو نمیزنم در نتیجه نمایش داده نمیشه! کلا آدم داغونی هستم! شایدم این:نه این دیگه منفجیور بود!عه این شکلکه رو دوبار داری که!ینی من بحثو داغون نکنم منهدمش نکنم ول کن نیسم!یه وعضیا!:دی
نظرت چیه؟!(روحیات لطیف منو در نظر بگو بعد بگو که اشتباه فکر میکنم و یه چیزم از نرمال طلبکارم! بعد وکیلم شو حقمو ازش بگیر:دی !:دی)

اصن کلا امشب جنست نامرغوب بوده

خط خطی! یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 06:44 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

عه!
شه جالب!
آدرسمو! الهی! ندیده بودمش تالا!میبینی چ خانومی شده؟ماشالا ماشالا!

خط خطی! یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 06:49 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

میگم شماره این اقاهه رو نداری؟بفرستش پیش من مشاوره! یه مشتری ام یه مشتریه دیگه!میخوام کارمو از همین حالا شروع کنم تا میایم دکی شیم یه چندنفرو کشته باشیم واسه سابقه کار خوبه!
میگم یه برخورد خشن با من بکنا! الان یه نظر دیگه م تو ذهنم هس!هنچین ذهن پرکار بیکاری داریم ما!
قیافه ی زیتون در برخورد بعدی با نظرای من:

من شماره همه مراجعامو ولو یه بار اومده باشن دارم اما عمرا ناسزاهای تو رو واسه خودم پیش خرید کنم

تو بیا و قدمت رو چشم. هزارتا هزارتا نظر بده. فوقش تایید نمیکنم و میگم نرسیده

خط خطی! یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 09:33 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

خاک وچوک! چ جسارتا! با فشار من چکا داری؟!مگه خودت خواهر مادر نداری؟

میگم چطو دلت میاد با روحیات لطیف من این کارو بکنی؟!(خط آخر آخرین کامنت!)

میخواستم اوج شهامت و شجاعتمو بهت نشون بدم
یعنی من همچین ادمی هستم. حتی با قائم مقام


Masʘ‿ʘd دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 12:33 ق.ظ

ها الان چی گفتی
یعنی اگه پیشتون بدون خفم کرده بودید

مگه خاطره نیست اگه نبود یادتون نبود
پس همش خاطرست

خفه؟؟؟ برو بالاتر

انوش دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 08:13 ق.ظ

درسته که تحمل این رفتارها سخته اما تحمل آن جزئی از حرفه ای است که انتخاب کرده ایم .
حالا اگه یک پزشک این حرف ها رو در مورد مراجعینش بزنه { که از این ناجور ترش هم هست ) به جرم افشای اسرار حرفه ای توسط وکلای محترم سو میشه .

یعنی الان اگه میتونستی منو سو میکردی؟

ببخش انوش جان ولی دیگه طاقتم تموم شده بود. تازه من که هویت این آدم متشخصو افشا نکردم. فقط یه درددل بود و اینکه دوستان رو هم شریک لحظات خوش کنم


مرسی که میای

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 03:53 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

رامی عسیم اینقدر شیطونی نکن
میگما اون دوتا دال آخر خلاصه نویسیت چیه
من تا همونجاشو فهمیدم =))))))

زیتون جونم سلام چطوری؟

رامی شیطونی نکنه؟!!! میمیره که


اون دوتا دال آخری رو من به جای "دوستت دارم" میگم. نمیدونم رامی هم از دیکشنری من استفاده میکنه یا ورژن دیگه ای داره؟

الفباشو خودم یادش دادم. هرشب میاد رفع اشکال

خوبم. تو چطوری تیغی جونم؟

خط خطی! دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 05:42 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

بنجنسااااااااااااااا
انوش این زیتون دولوغ میگه! شماره این یاروهه رو داده به من ! کلا همه رو افشا کرده! پیگرد قانونیش کن پچسبونش به دیفال!
کاکتوس جونم خو زیتون راس میگه! تو که نمیخوای من بمیرم؟!نیگا اکشای تو چمشامو!نیگا اصن افسردگی شدم!:دی
زیتونم ورژنمون یکیه! فخط یادم نمیاد جز یه بار ازت سوال دیگه ای کرده باشم!حالا دیگه تو شب تاریک جلو چشم من دولوغ میگی بنجنس؟!



انوش دستش به من نمیرسه. باید وکیل بین المملی بگیره. اونجوری هم نمیتونه چون سمتی نداره این وسط

بنجنسیای منو هنوز مونده ببینی

خط خطی! دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 05:43 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

زیتوووووووووووووون
بدووووووووووو
حلههههههههههههه
اومدیاااااااااااااااااااا

اوووووووووووومدم

فقط عزیزم مواردی از اون دست رو به همراه اس بده چون ایران معمولا پیشم نیس

خط خطی! دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 05:47 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

میگم این خ پ پ هه دیگه خیلی باحاله تو خلاصه نویسی
رموز خلاصه نویسیو تو ملا عام فاش نکن! کلاس خصوصی بذا برا سرندی[:S004:]

بااااااااااااااعشه

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 06:04 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

مغسی منم خوبم
سلام دارم خدمتتون

بعد اینکه پرسیدم خودم فهمیدم خلاصه اشو

ایول دارین کلی میخندم به این خلاصه ها

راستی صدا واضح میاد

دوباره سیمش قطع شد بی تربیت

Masʘ‿ʘd دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 07:49 ب.ظ

چه خفه چه بالاتر به هر حال منو میکشید

نه نگران نباش. نمی کشم. فقط به خاطر گل روی دایی جان میبخشمت

مهدی سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 09:31 ق.ظ

سلام اااااا چکار اون بنده خدا داشتی؟ می دونستی هرچی و که با دهان باز بخوری طعم و بوی و مزش و خیلی بیشتر احساس می کنی؟ تو از کجا می دونی شاید اون بنده خدا مبتلا به آبریزی بینی شدید بوده و مجبور بوده تمام مدت دستمال دستش باشه وگرنه که واقعا میاووردی بالا.
تازه از همه مهمتر فکر کن مثلا اگر طرف می خواست از دست کلیدش استفاده نکنه و خلتای گوشش و بیرون نکشه باید با خودکار تو این کار و می کرد
پس مثبت اندیش باش عزیزم و سعی کن مثل من رفتار زننده ی مردم و توجیه کنی و دلت بسوزه براشون
منتظر پست بعدی که به این سبک باشه هستم
با این اوضاع گرانی مواد غذایی حیفه که محتویات و بیاری بالا بگذار بمونه سر جاش

اصلا منتظر نباش

Masʘ‿ʘd سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 06:14 ب.ظ

خوب شد ما این دای را داریم
و گرنه کسی برا خودمون تره هم خورد نمیکنه

من که میگم هیشکی منو دوست نداره برا همین میگم
:شکلک شیون و زاری:

خوب شد هممون داریمش. فک کردی خیال کردی دایی خودت تنهاس؟ نخیییییییییییییر ، عزیز هممونه

جدی؟ هیشکی تو رو دوست نداره؟ بد شد که

Masʘ‿ʘd چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 05:36 ب.ظ

عه حواسم نبود ببخشید دیگه تکرار نمیشه

نه هیشکی منو دوست نداره

م اس رفتم خود خوشی کنم

خود خوشی؟؟؟ خود خوشی

بدو بدو خود خوشی منم میام زیتون خوشی

خط خطی! پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 05:07 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

خرت خرت !
خرت خرت!
کرچ کرچ!
کرچ کرچ!
ها؟
چیه؟
دارم واسه هیتی تره خورد میکنم!

دستت درد نکنه

Masʘ‿ʘd شنبه 16 دی 1391 ساعت 09:04 ب.ظ

خیلی ممنون خطی فقط درشت نباشه که خوشم نمیاد

باشه بهش میگم همچین ساطوری کنه که... که هیچی

Masʘ‿ʘd یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 04:53 ب.ظ

راسی خط خطی زیاد خرت و خرچ نکن مثل ملچ مرده میشه
که زیتون دیگه با ما مثل مرده رفتار نمیکنه

آره پس چی که با شماها مث اون رفتار نمیکنم؟ شماها رو ... بعدشم... و تازه...
اینجا رو کردن قهوه خونه قنبرخان،هرچی هیچی نمیگم. برین رد کارتون
هی هیتی ، خبیث بازی در آوردی نیاوردیا اصن اعصاب مصاب ندارم..... همشو جدی بگیر

خط خطی! یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 08:52 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

زیتون با ما بودی گفتی قهوه خونه قمبرخان؟!

ق ب ع د ف ش د ب د د با تو نبودم یه وقتایی آدم اعصاب نداره دیگه

Masʘ‿ʘd یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 10:15 ب.ظ

من اس دیگه هوچی نمیگم


یا میرم تا از دستم راحت بشید

Masʘ‿ʘd دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 05:25 ب.ظ

بیا با خط خطی که نبودی پس با من بودی
خدا چرا اینجا هم پارتی بازی

Masʘ‿ʘd سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 06:32 ب.ظ

گریه نداره که داری گریه میکونید
تازه اومد ببینم اینجا میشه یه قهوه بخوریم یا نه

Masʘ‿ʘd سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 06:44 ب.ظ

تنها کاری که ازتون بر میاد

Masʘ‿ʘd سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 09:49 ب.ظ

اس من تو یه چیز موندم تا چند وقت پیش اسمم هیتی بود از همه جا اتقاد میومد که چرا هیتی الان که اسمم رو عوض کردم بهم میگید هیتی
الان من دو شخصیتی شدم هنگ کردم
اس یه وعضی


فقط براش شاد کردن زیتون

ما ملت همینیم که می بینی. یعنی سیستممون همینه. هممون بی استثناء

شاد نشدم محض اطلاعت

Masʘ‿ʘd چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 06:31 ب.ظ

حالا تو این قهوه خونه قهوه هست یا نه

Masʘ‿ʘd چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 06:34 ب.ظ

راسی دیگه ازین خاطرات شیرین و پر گهربار ندارید ما رو شاد کنید

تا بخوای
شما با اینا شاد میشی؟؟؟

پرگهربار!

Masʘ‿ʘd چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 07:35 ب.ظ

فکر کنم ازین شکلکه خیلی خوشتون اومده

Masʘ‿ʘd چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 07:49 ب.ظ

اس مو قهوه نخواسیم شما فقط هر بار ازین خاطرات شیرین برامون بذارید

Masʘ‿ʘd دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 08:28 ب.ظ

من از این خاطرات شیرین میخوام

هفته ای یه بار همینو دوباره بخون و بهش بوی گند عرق و بوی مهوع دهن و بوی چندش جوراب نشسته و بوی پیف سیگار و تصویر ناخوشایند موهای پای بدون جوراب و... اضافه کن

خط خطی! یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 11:42 ق.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

این نظرو تایید کن!
بعد برو بالا بالا بالا!
ایست!
دیدی؟
خودت گفتی برید رد کارتون اینجا قهوه خونه نیس!
منم رفتم!

مرسی که برگشتی
حالا جدی دنبال قهو خونه میگشتی که سرازاینجا درآوردی؟؟؟

خط خطی! یکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت 07:17 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

خودت چی فکر میکنی؟!

خودم؟ هیچ فکری به خدا. نزن گناه دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد