دگرگونه نه

... نکته ها رفت و شکایت کس نکرد

جانب حرمت ، فرو نگذاشتیم ...

پ.ن:

روان "حافظ" شاد. چه خوب که داریمش.

زیتون سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 08:56 ق.ظ

نظرات 4 + ارسال نظر

امید گرمکی سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 10:28 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

با طلا باید نوشت
این گفتار نیکو را

سلام رسیدن بخیر

سلام آآآآآآآآآآآآآآقااااااااااااا

ممنونم. خوش اومدی.
حافظه دیگه. همه گفتارش طلاست

مهدی سه‌شنبه 11 مهر 1391 ساعت 11:40 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

سالها رفت که دست من مسکین نگرفت
زلف شمشاد قدی ساعد سیم اندامی
حافظااااا
حافظ دوستی؟

چه جووووووووووورم... عاشقونه

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام
پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست
شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جدا

سلام
مرسی
شما؟؟؟ انوش؟؟؟

الان یعنی:
ما=پروانه
دوست=شمع
پرده شرم=فانوس

آره؟
پس نتیجه:
واسه رسیدن شمع و پروانه به همدیگه ، باید پرده شرم دریده بشه؟
خطرناکه حسن!
فانوسم اگه بخوای بشکنیش ، خب... گناه داره.
بیخیااااال...

انوش چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت 08:50 ق.ظ http://www.anoosh25.blogfa.com

سلام

ببخشید که حرف های نگران کننده و نامربوط زده بودم خدا رو شکر همه سالم و سرحال هستند . اون پست را هم فعلا حذفش کردم تا کمی خلاصه ترش کنم

و ببخشید که در نظر قبلی سهوا اسمم را ننوشته بودم