روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

دگرگونه شش

شب خیلی سختی داشتم تو دفتر. 

از اون شبهای به یادموندنی میشه.  

حالم گرفته اساسی. 

 

سالها قبل " سه تار " آل احمد نازنین رو خوندم. تو داستان " اختلاف حساب " یه جمله توپ داره که امشب ، هزار بار با خودم تکرارش کردم: 

 

-...تو این مملکت ، خوشحالی از سر نفهمیه. آدم هرچه احمق تر باشه ، خوشحال تره!...-

نظرات 16 + ارسال نظر
کاکتوس صورتی دوشنبه 26 اردیبهشت 1390 ساعت 12:19 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

مملکته داریم؟ http://mamlekate.blogspot.com/

کلا واسه هرچیزی اگه کمتر بفهمی زندگی و روح و ذهن آزادتری داری فقط مشکلش اینه که شبیه کبک عمل میکنی...

به قول خودمان:

هرکه فهمش بیش دردش بیشتر

نبینم غمتو

سلام صورتی.چطوری؟
زندگی و روح و ذهن آزاد...آره...اما به قیمت نفهم بودن... گرون نیست؟؟؟


غم نبینی عزیزم

اون تارنما رو از صافی رد کردن انگار

فاطیما دوشنبه 26 اردیبهشت 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://fatimapic64.blogsky.com/

سلام
جمله تامل برانگیزی بود زیتون جان
منم گاهی وقتا که حوصله هیچیو ندارم خودمو میزنم به نفهمی
یا مثلاً بچه میشم و بچگی میکنم
اینطوری دنیارو خیلی جذاب می بینه آدم

جذاب؟ نه!
میدونی چرا؟ چون همون موقع هم حواسم هست که خودمو زدم به نافهمی! وگر نه دنیا همان است که هست. نفهمی ما چیزی رو عوض نمی کنه

شاهین دوشنبه 26 اردیبهشت 1390 ساعت 09:58 ب.ظ http://ruzanehayeman.blogsky.com


تو این مملکت ، خوشحالی از سر نفهمیه. آدم هرچه احمق تر باشه ، خوشحال تره!


سید جمال طباطبایی سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 08:40 ق.ظ http://ostadva shagerd

با سلام این روزها من در حال نوشتن مطالب طنز هستم و خواهر خوبم ناراحت این از مرام بنده بدور است گفته بودید حال و هوای شما این روزها باب طنز نیست اما من غافل بودم چه شده اینقدر ناراحت هستید
ببینید در این دنیا من هر موقع ناراحت شوم به این جمله مولایمان تکیه کرده چند بار تکرار میکنم
بگذارید وبگذرید
ببینید و دل نبندید
چشم بیندازید
دل مبازید
که دیر یا زود باید
گذاشت و گذشت
همین

سلام.
شما به کارتون برسید و واسه خودتون تکلیف تعیین نکنین.اونجوری معذب میشین و زندگی سخت میگذره.منم خوب میشم.نگران نباشین.


چه خوب که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت
مرسی که اومدین.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 10:54 ق.ظ

منم اومدم آدرس همون سایی رو که کاکتوس جون داده رو بدم که دیدم ایشون زحمتش رو کشیدن
بخونش با ف1ی2ت3ر4ش5ک6ن

بله!
همینجوریه که شما میفرمایید!
به قول شاعر:
آزمودم عقل دور اندیش را
بعد از دیوانه سازم خویش را


از اون بشکن بشکنا که میگی ندارم آخه

بعد از این دیوانه سازم خویش را..... میشه؟میتونم؟

کاکتوس صورتی سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 11:47 ق.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

سلام از ما بود یادمان رفت

سلام زیتون جانم

خب آره...نگفتم که خوبه گفتم راحته

مغسیییییییییییی

بعله...میدونم ما هم با استفاده از یه تشت که زیر صافی گذاشتیم ازش بهره بردیم


من تشت ندارم آخه

سلام به روی ماه تیغ تیغی خوشگل صورتی نازت

نیما سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 03:09 ب.ظ

سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
احتمالا آدمای عاقلتر با چیزایی خوشحال میشن که آدمای احمق حتی فکرشو هم نمی کنن و خیلی هم سخت به دست میاد
خیلی مخلصیم

واااااااااااااااااااااای ببین کی اینجاست......... [:S007: ]نیما داداشی من خودتی؟؟؟ دیگه گفتم منو کلا فراموش کردیاااااا.......


خیلی خوشحالم کردی.مرسی اومدی.بازم منتظرتم


آره...سخت به دست میاد.سخت...سخت...

سید جمال طباطبایی ازاد سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 05:15 ب.ظ http://ostadvashagerd.persianblog.ir

سلام دوست عزیز وارجمندم
خوبی ؟
سلامتی ؟
امیدوارم همیشه خوشحال باشی .
تاخیر منو ببخشید .نت مشکل داشت نمی تونستم بیام خدمتتون .

آرزودارم دلت از غصه ها خالی شود .
دختری دلش شکست
رفت و هر چه پنجره
رو به نور بود
بست

رفت و هر چه داشت
یعنی آن دل شکسته را
توی کیسه ی زباله ریخت
پشت در گذاشت

صبح روز بعد
رفتگر
لای خاکروبه ها
یک دل شکسته دید
ناگهان
توی سینه اش پرنده ای تپید
چیزی از کنار چشمهای خسته اش
قطره قطره بی صدا چکید

رفتگر برای کفتر دلش
آب و دانه برد
رفت و تکه های آن دل شکسته را به
خانه برد

سال هاست
توی این محله با طلوع آفتاب
پشت هر دری
یک گل شقایق است
چون که مرد رفتگر
سال هاست
عاشق است


میخوای بیای خونه ما ؟
برات آدرس گذاشتم راهو گم نکنی .
ما دلمون برای دوستان تنگ میشه
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
@
@
@@@@@@@@این هم آدرسمه

ممنون از لطفتون.
خدمت میرسم.
التماس دعا

مینا پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 03:09 ق.ظ

میفرستم به ایمیلت


یهتری دوستم؟

قربونت برم.بهترم.مرسی

فاطیما شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 10:27 ب.ظ http://fatimapic64.blogsky.com/

سلام
ممنون که سر می زنید و شرمنده بابت تاخیر

با اجازه لینکتون کردم

سلام. لطف داری عزیزم.مرسی

مینا دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 12:37 ق.ظ http://minaonline.blogsky.com

سلام خانوم گل
اینم آدرس جدید وبلاگم
آپ نمیکنی؟

سلام عزیزم. میلم چند روزه باز نمیشه و نتونستم بخونمش
اما میدونم حتما اونایی که گفتی فرستادی. پس مرسی و حتما وقتی دیدمش بهت میگم.بوووووووووووووووس


بفرما.اینم آپ


ای بابا .... حالا هم که ما اومدیم از در شوخی و خنده وارد بشیم شاید غیبتها و تاخیرمون رو مجاز کنید و ببینید با توّسل به کدوم اصل و فرع قانونی میتونید از سر تخــصیرات=تقصیرمون بگذرید .... شما هم که حال گرفته هستید اساسی .... حالا باید چیکار کرد؟
راستی به مصداق اون جمله ی طلایی تون ... مال همینه که من خیلی تلاش میکنم که خوشحال تر باشم ... اینم میشه ها؟
خاب ... تا شما دارید تبصره قانونی برای محکوم یا تبرئه ی غیبتهای بنده بیابید بنده برم درسهای عقب مونده ام رو بخونم که روز امتحان نزدیک است.
درود و دو صد بدرود .... ارادتمند حمید از ایالت میزوری طوفان زده ... ولی دلتون خوش نباشه که هنوز زنده ایم

سلاااااااااام.
بسیار دلخوشیم از زنده و سرزنده بودنتون. اما پایین برین و بالا بیاین به هیچ وجهی تاخیرتون و غیبتتون مجاز نمیشه. من همیشه منتظرتون هستم
اون جمله طلایی از قلم جلال زاییده شده

سید جمال طباطبایی ازاد چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 08:02 ق.ظ http://ostadvashagerd.persianblog.ir

روز زن بر شما دوست خوب و عزیز مبارک
امید است پایدار و سر افراز باشی

ممنون استاد. لطف کردین. متشکرم

نهال پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com

جمله ی به شدت خوبی بود ...
چیزی هم که خودم تو این چند وقت اخیر فهمیدم اینکه که شادی کلا تو یه لحظه است ،شادی هیچ وقت بیشتر از این نمیشه . یک لحظه یک آن خوشالی و پر میزنی و چند ثانیه بعد غم و غصه ی دنیاس که تو دلته ....

درسته. شادیها دوام ندارن از بس تقلبی و بدلی شدن

مرسی که اومدی.سلام

مهدی چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت 11:13 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

بعله دقیقا وای به حال مایی که درس خوندیم و تلاش کردیم عمری تا احمق نباشیم

درس خوندن ، الزاما رفع و دفع حماقت نیستاااا

مهدی پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 11:09 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

این و که از اول نمی دونستیم وقتی انتخاب رشته می کردیم

من از انتخابم پشیمون نیستم... چیزای دیگه ای تو این مملکت رو اعصابمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد